چکیده:
در تعامل مذهب اسلام و مکتب زرتشت، نقش فرجام خواهی یا کرایست جویی در سرشت بشر به عنوان یکی از ملاحظات قابل تامل در پذیرش اسلام از سوی زرتشتیان است، آنچنان که در تقسیم بندی زمان از سوی زرتشتیان و بروز نحله های عقیدتی که مدعی پایان دنیا و پیامبری آخرالزمان بودند، این موضوع باعث شده بود مسلمانان، زرتشتیان را افرادی بدون تعصب نسبت به مسائل دینی خود بدانند در حالی که گرایش و فهم دقیق زرتشتیان از دوره های زمانی و نقش گسترده مغان در پیشگوییهای حوادث پیش رو، جامعه ایرانی را به این یقین رسانده بود که آئین زرتشت نمی تواند برای همیشه باقی بماند و باید منتظر ظهور دینی جدید و آمدن فردی باشند که دنیا را برای ایرانیان پر از سعادت و رفاه خواهد کرد و ایران سرزمین موعود و ایرانیان همان مردمان یاریگری هستند که موعود آخرالزمانی با تکیه بر آنها به اهداف خود می رسد.
خلاصه ماشینی:
موعود گرایی زرتشتی و اسلام پذیری ایرانیان مهدی خزائی 1 تاریخ دریافت: 08/ 07/ 1402 تاریخ پذیرش: 28/ 07/ 1402 چکیده در تعامل مذهب اسلام و مکتب زرتشت، نقش فرجام خواهی یا کرایست جویی در سرشت بشر به عنوان یکی از ملاحظات قابل تامل در پذیرش اسلام از سوی زرتشتیان است، آنچنان که در تقسیم بندی زمان از سوی زرتشتیان و بروز نحله های عقیدتی که مدعی پایان دنیا و پیامبری آخرالزمان بودند، این موضوع باعث شده بود مسلمانان، زرتشتیان را افرادی بدون تعصب نسبت به مسائل دینی خود بدانند در حالی که گرایش و فهم دقیق زرتشتیان از دوره های زمانی و نقش گسترده مُغان در پیشگوییهای حوادث پیش رو، جامعه ایرانی را به این یقین رسانده بود که آئین زرتشت نمی تواند برای همیشه باقی بماند و باید منتظر ظهور دینی جدید و آمدن فردی باشند که دنیا را برای ایرانیان پر از سعادت و رفاه خواهد کرد و ایران سرزمین موعود و ایرانیان همان مردمان یاریگری هستند که موعود آخرالزمانی با تکیه بر آنها به اهداف خود می رسد.
بالطبع مکتب زرتشتی نیز به سبب پیوند ذاتی ادیان از پیشگویی منجی خود نسبت به سایر ادیان جا نمانده است اما به دلیل محدودیت های منابع، استنادات کمتری در این موضوع وجود دارد و از طرفی با توجه به حرمان کتابت در دین زرتشتی، اسناد کمتر مورد توجه بوده ولی بهرحال مواردی برای اثبات نشانه های پیامبر آخرالزمان در مسلک زرتشتی قابل دستیابی است، به گونه ای که اعتقاد به ظهور سوشیانس در میان ملت ایران باستان به اندازه ای رایج بوده است که حتی در موقع شکست های جنگی و فراز و نشیب های زندگی با یادآوری ظهور چنین نجات دهندة مقتدری، خود را از یأس و ناامیدی نجات می دادند و از آن جمله در خرده اوستا ترجمه موبد اردشیر آذرگشسب، نیایشِ گاه ازیرین آمده است: مرد راست کرداری که اشو و سردار اشویی باشد، ما می ستاییم.