چکیده:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین تکنولوژی آموزشی با یادگیری فعال وانگیزش تحصیلی بوده است. روش تحقیق مورد استفاده از نوع توصیفیء همبستگی بود. در تحقیق حاضر جامعه آماری مورد بررسی عبارت آموزش بزرگسالان به معنای عام خود.ء همواره وجود داشته و انسانها در طول تاریخ از تجارب یکدیگر درسها آموخته و این دانش و آگاهی را از نسلی به نسل دیگر انتقال دادهاند. با این وصفء آموزش بزرگسالان از قرن [ ی ی 7۸ ۰ ۵ - 7۹ ۰ 2 - [ 6یا - ی «و << - کی ۹ دچ 9 هجده به عنوان نوعی خاص از آموزش مطرح گردید و در قرن نوزدهم و بیستمء به صورت بخشی مشخص و جداگانه از آموزش و پرورش رسمی توسعه یافت. بدون تردید. آموزش بزرگسالان با سوادآموزی آغاز شده اما به تدریج تغپیراتی اساسی در مفاهیمء روشهاء ایدئولوژی و محتوای آن ایجاد گردید.امروزه» آموزش بزرگسالان وظایف جدیدی بر عهده گرفته است که شاید مهمترین آن. آماده کردن افراد بزرگسال برای دستیابی به یک و تحلیلی نوآوری ها در آموزش بزر اس حرفه و یا به روزکردن دانشی است که به تبع تغییرات گستردهی اجتماعی و اقتصادی,ء ضرورت و اهمیت خود را از دست داده است پژوهش حاضر تحت عنوان بررسی تطبیقی و تحلیلی نوآوری ها در آموزش بزرگسالان در سه کشور آلمان»ایران و هند در نظر دارد تا با استفاده از روش "جرج بردی" به بررسی آموزش بزرگسالان و تحلیل ابعاد مختلف آن شامل اهداف. تشکیلات. مراکز متولیء منابع مالی و فرادهندگان بپردازد و در خلال این مطالعه به نوآوری های به وجود آمده در این ابعاد اشاره کند. و در پایان به ارائه پیشنهادات کاربردی برای لان در سه کشور بهبود آموزش بزرگسالان در ایران بپردازد.با استناد به نتایج تحقیق میتوان اینگونه نتیجه گرفت: با توجه به نوآوری های انجام گرفته در کشورهای آلمان و هند؛ تشکیلات غیر متمرکز در کشور آلمان و حرکت به سوی عدم تمرکز در هند میتوان تایید کرد که اعمال این سیاست در آموزش بزرگسالان میتواند به بهبودهای چشمگیری در این آموزشها منجر شود. چنانچه» مشارکت همگانی» توجه بیشتر به علایق محلی» حضور فعالتر سوادآموزان در این کلاسها و انطباق بیشتر برنامهها با نیازها و علایق بزرگسالان و نیز افت کمترء در گرو سیاست عدم تمرکز خواهد بود. بدون تردید. بزرگترین نقطه ضعف موجود در سازمان نهضت سوادآموزی وجود تشکیلات متمرکز و دیوان سالاری است که فاقد انعطافپذیری لازم جهت پاسخگویی به نیازهای متفاوت و گوناگون نیازهای سوادآموزان است.تمرکز بیش از حد در تصمیمگیری, امکان مشارکت نهادهای مدنی و سازمانهای غیردولتی را کاهش داده و بیتوجهی به نیازهای محلی و منطقهای را موجب شده است. مسالهی معلم و صلاحیتهای وی از اهمیت ویژهای برخوردار است و در واقع. این مساله. بزرگترین چالشی است که این سازمان با آن روبهرو است.در این زمینه می توانیم مانند کشور هندوستان از نیروهای متخصص بخش خصوصی استفاده کنیم یا مانند کشور آلمان با تقفویت آموزش های دانشگاهی مربوط به این رشته و ارتباط متقابل بین تامین کنندگان آموزش بزرگسالان با محققان به صلاحیت های آموزشگران بزرگسال بیفزاییم بنابراین» راهحلی که به نظر میرسد میتواند بخشی از این مشکل را برطرف کندء مانند کشورها ی مورد مطالعه جذب سرمایههای بخش خصوصی به آموزش و جلوگیری از فشار بر بودجه ملی در این مورد است. این سرمایهها را میتوان مانند کشور آلمان از منابع متعددی چون بخشهای تجاری یا صنعتی کشورءشرکت ها و و موسسات خصوصی یا کمکهای مردمی, پرداخت بخشی از هزینهها توسط فراگیران یا والدین آنهاء تعهدات مسوولان محلی به آموزش» تامین کرد ؛ چرا که در اکثر کشورهای جهان, با مشارکت و همراهی مردم با مسئولان سوادآموزی» گامهای بزرگی در این راه برداشته شده است. لازم به ذکر است که آموزش بزرگسالان به دلیل تعدد و گوناگونی نیازهاء نمیتواند دارای ساختار یکسانی باشد و باید که در هر یک از بخشهای جامعه. به شکل خاص خود اتفاق بیفتد.نابراین» در مجموع به نظر میرسد سازمان نهضت سوادآموزی به یک بازنگری کلی و همه جانبه نیاز دارد تا بتواند خود را با شرایط جدیدی که کاملا از شروع کار نهضت متفاوت است. آماده کند. در انجام این مهم» ضرورت تغییرات همه جانبه در کلیه مفاهیم - از سواد گرفته تا مفهوم آموزش بزرگسالان - و نیز در اهداف, ساختارء مراکز متولی, تربیت معلم و نیز ابعاد مالی. کاملا قابل توجیه است.