خلاصه ماشینی:
"که در اولی به سبب افزایش هزینهها و در عین حال عدم افزایش متناسب میزان بارآوری نیروی کار است که منجر به کاهش مطلق نرخ سود میشود،و در دومی در عین اینکه سطح هزینهها و میزان بارآوری برای استمرار تولید و سرمایهگذاری مجدد کافی است،سطح تقاضای مؤثر تکافوی خرید کالاها را نمیکند،لذا انبوه کالاهای فروش نرفته سرمایهگذار را ورشکست کرده و از ادامهء تولید منصرف میکند.
هر یک از این دو شق،مختصرا در پایین بررسی میشوند: 1-کاهش نرخ سود بر اثر عملکرد طرف عرضه ذات نظام بازار مبتنی بر تعدد سرمایهها است که رقابت و میل به تسلط هرچه بیشتر بر بازارها را در پی دارد.
حال اگر همزمان با این توسعهء دائمی سرمایه که به علت خودگستری ذاتی نظام بازار است بارآوری نیروی کار به گونهای متناسب افزایش نپذیرد از نرخ سود کاسته میشود.
عاملی که در سالهای گذشته به شدت بر بحران اقتصادی مؤثر بوده افزایش روزافزون کسری تراز پرداختهای آلمان و ژاپن است به گونهای که ین و مارک ارزهای قویتری نسبت به دلار بشمار میروند و تعادل مالی احتیاج به کاهش بیشتر ارزش دلار در مقابل ارزهای فوق دارد.
سالهای اخیر شاهد این بودیم که کسری بودجه تصنعی امریکا که از نظر کینز متضمن اشتغال بود تبدیل به کسری بودجهء طبیعی شده که مشکلات فراوان برای این دولت فراهم آورده،زیرا از یک طرف به حال خود گذاشتنش منجر به وخیمتر شدن اوضاع میشود و از طرف دیگر کاهش آن منجر به کاهش مخارج عمومی، تقاضای مؤثر،و افزایش بیکاری و گسترش رکود است."