شمع - مجله وحید ادب و هنر

"در بعضی از شهرهای آلمان خیابانهائی نیز بنام آتیلا وجود دارد و من بنده نگارندهء این سطور خود در برلین خیابانی بنام آتیلا شتراسه (Attilastrasse) دیده‌ام که در قسمت جنوبی‌ شهر واقع است که اکنون در تصرف نظامی آمریکاست. این نکته را نیز باید در نظر گرفت که در زمانی که این اتفاقات می‌افتاد. و این وقایع که مورد بحث‌ ماست منازعه‌هائی است ما بین بیگانگان غیر رومی بر سر تورات امپراطوری رومیه کبری. ناتمام ابو القاسم حالت شمع جاری است بی‌تو اشک ز چشم ترم چو شمع‌ با گریه می‌رود رمق از پیکرم چو شمع‌ بنگر که بی‌وجود تو ای آفتاب‌روی‌ آید چها ز سوز جگر بر سرم چو شمع‌ شب تا سحر در آتش عشق تو سوختم‌ چندان‌که آب گشت تن لاغرم چو شمع‌ محرومم از نشاط چنان کز بساط عیش‌ اشک روان و سوز درون می‌برم چو شمع‌ پروانه‌وار سوخت مرا دلبر و نریخت‌ اشکی ز روی رحم بخاکسترم چو شمع‌ در زندگی مرا نبود خواب و راحتی‌ گسترده بعد مرگ شود بسترم چو شمع‌ در روی غیر نور همی افکنم ولی‌ در پای خویش سایه همی‌گسترم چو شمع‌ سوزم ز خودنمائی بیجا که خواستم‌ روشن شود بچشم کسان گوهرم چو شمع‌ بر جاه خویش غره چه باشم؟چو آگهم‌ کافتد بیک نسیم کلاه از سرم چو شمع‌ حالت،کنون که سوز و گداز است قسمتم‌ چندین بروی خویش چرا آورم چو شمع"