چکیده:
فرش دستباف ایرانی هنری بی بدیل و میراثی ماندگار است که درجای جای سرزمین ایران توسط زنان و مردان ایرانی بافته و پرداخته
میشود. بافنده ایرانی همواره در تلاش بوده تا احساسات و تعلقات خاطر خود را در دار قالی مانند بوم نقاشی به تصویر بکشد. در این
بین به نظر میرسد که نقشی که هنرمند ایرانی به دار قالی میزند برگرفته از تاثیرات محیطی و معماری زندگی او میباشد. با بررسی
انواع نقش ها میتوان دریافت که نقش و نگار قالی ها چه رمز و رازهایی را در دل خود جا داده است. پژوهشگر به دنبال کشف رمز
برخی از ابهامات فرش، تاثیر اقلیم و معماری بر فرش دستباف ایرانی را بررسی نموده. با جمع آوری اطلاعات مربوط به 4 اقلیم اصلی
ایران و مشخص نمودن ویژگیهای معماری آن مناطق نسبت به واکاوی فرشهای بافته شده در چند شهر مطرح در این اقلیم ها
پرداخت. در این تحقیق، سعی بر آن است تا با گردآوری اسنادی و کتابخانه ای یه تحلیل و توصیف موضوع اقدام نمود. پژوهشگر در
نهایت از طریق مقایسه داده های بدست آمده به این نتیجه رسید که اقلیم و معماری در برخی متغیرهای اصلی فرش از جمله انتخاب
الیاف، رنگ و نقش تاثیراتی دارد. اما علی رغم بدست آوردن مشابهت هایی میان معماری و فرش، نمی توان صراحتا این شباهت ها
را تاثیر عمیق اقلیم و معماری بر فرش دانست. لذا نیاز است که موضوع در سایر حوزه ها از جمله مردم شناسی نواحی و جامعه
شناسی و ارتباط آن با فرش دستباف نیز بررسی گردد.
خلاصه ماشینی:
در اين تحقيق پژوهشگر بر آن است که تاثيرات اقليمي و معماري بومي مناطق مختلف ايران را به عنوان دو پارامتر متمايز کننده ، در تنوع فرش نواحي مختلف ايران بررسي نمايد چرا که بر اين باور است که بخشي از رمزآلود بودن طرح ها و رنگ آميزي ها و اسلوب هاي بافت مبتني بر همين دو عامل مي باشد.
پژوهشگر از طريق مقايسه داده هاي بدست آمده در ٤ اقليم اصلي ايران و معماري برخي نواحي در آن اقليم نسبت به بررسي و سنجش تاثير اقليم و معماري بر متغيرهاي اصلي فرش از جمله انتخاب الياف ، رنگ ، طرح و نقش پرداخت .
در سال ١٩٤٩ ميلادي در کاوشهاي باستان شناسي توسط رودنکو٢ در فاصله ١٤١ کيلومتري غرب دره پازيريک در گورستان باسادار قديمي ترين قطعه فرش گره دار که بعنوان پوشش اسب مورد استفاده قرار مي گرفت در منطقه اي مرزي از مغولستان کشف و پازيريک ناميده شد که تصاوير حاشيه و زمينه مرکزي آن مشابه با طرح ها و نقوش در دوره هخامنشيان و اشياء کشف شده در لرستان است به همين جهت برخي از پژوهشگران مبدا اين فرش را از ايران مي دانند(شم آبادي و حسيني ،١٣٩١).
نقوش اسليمي و گياهي علاوه بر تزئينات در معماري ، در بالاي لچک هاي اين فرش نيز استفاده شده است (شکل شماره ١٣).
در اين جدول متغييرهاي فرش شهرهاي منتخب از جمله رنگ ، طرح و نقش ، اشکال هندسي ، موتيف هاي بکار رفته ، جنس الياف ، جنس پرز، جنس چله ، تراکم نقوش و معماري آنها نيز بررسي شد.