چکیده:
در زمینه عرضه دین سه روش فلسفی، عرفانی و هنری وجود دارد که بنابر گواهی تاریخ،
شایعترین شیوه، روش فلسفی است، اگر چه روش عرفانی هم کم و بیش متداول بوده
است.اما روش هنری با وجود اهمیت فراوانی که از دیدگاه قرآن دارد، چندان مورد
اقبال واقع نشده است.مقاله حاضر در صدد بیان اهمیت این روش است.
خلاصه ماشینی:
"هم چنین ممکن است، برخی معضلات فردی و روحی نیز وجود داشته باشد، یک متفکر دیندار باید بکوشد تا به وسیلهی دین پاسخهایی برای حل این گونه از مشکلات که جنبهی عملی دارند، فراهم آورد و با زبانی مناسب در اختیار جامعه قرار دهد؛برای مثال باید نشان دهد که دین برای جلوگیری از افزایش آمار طلاق چه راهحلهایی دارد؟برای مثال باید نشان دهد که دین برای جلوگیری از افزایش آمار طلاق چه راهحلهایی دارد؟مسالهی عصیان جوانان را چگونه میتوان مهار کرد؟دین چگونه میتواند بیبند و باری جنسی را کاهش داده و آن را کنترل کند؟آیا دین برای حل معضل اعتیاد راه حلی دارد؟در این جا ذکر این نکته ضروری است که برای ارزشیابی یک دین به طور کلی دو ملاک را میتوان مطرح کرد:ملاک نظری و ملاک عملی.
با توجه به نکات پیش گفته نکاتی قابل ذکر است:نکته اول:اگر پذیرفتیم که اهداف به کارگیری شیوهی استدلال، تعقل و فلسفه جهت آموزش دین، تنسیق گزارههای دینی، تبیین آنها و پاسخگویی به شبهات است، در این صورت نباید با اعمال این روش به دنبال تولید ایمان، افزایش تقوا و آدمسازی بود.
و نه فلسفه را، اگر تنها 150 آیه چنان که طنطاوی در مقدمهیالجواهرمیگوید، یا حداکثر 450 آیه چنان که مرحوم مقدس اردبیلی درزبدة الاحکامبیان کرده که مربوط به احکام است، دستمایهی ظهور علمی بزرگ به نام فقه شد، آیا نباید 1500 آیه دستمایهی ظهور جریان بزرگتر به نام رمان نویسی میشد؟قرآن به ما میگوید:مسایل اعتقادی را میتوان محسوس نمود و در قالب مقولههای هنری به مخاطبین عرضه داشت و این دقیقا همان کاری است که امروزه بیگانهها انجام میدهند.
البته این هرگز به معنای بسندگی به یک روش نیست و نباید تک روشی و انحصارگرا شد بلکه باید از هر سه روش بهره برد، با توجه به این نکته مهم که هر شیوهای جایگاه، فضا، شرایط و مخاطبین خاص خود را دارد؛اما در مجموع رویکرد هنری و شیوهی قصه پردازی جایگاهی ممتاز و ویژه دارد."