چکیده:
مطرح شدن رویکردهای گوناگون در زمینه بالندگی سازمانی، این پرسش اساسی را به وجود
میآورد که در چه شرایط سازمانی، کدام رویکرد برای ایجاد تحول در سازمان اثربخش
است؟ به منظور پاسخ به این سؤال اساسی، رویکردهای تحول سازمانی، بررسی و در سه گروه
جای داده میشوند. گروه اول، رویکردهایی است که تحول سریع و از بالا به پایین و به
کارگیری فناوریهای نوین اطلاعاتی را برای دگرگونسازی و بالندگی سازمان لازم
میشمرند. نمونه بارز این گروه از رویکردها، مهندسی مجدد فرایندهای کاری است. گروه
دوم، رویکردهایی است که به بهبود دائم فرایندها تأکید دارند و توجه به کیفیت
فراوردههای صنعتی و خدماتی سازمان را از طریق برنامهریزی بهبود کیفیت حیاتی
میشمرند. نمونه مهم این گروه از رویکردها، مدیریت کیفیت فراگیر است. گروه سوم به
تغییر تدریجی از طریق یادگیری سازمانی به منظور آمادگی سازمان برای مقابله با
هرگونه تحول محیطی توجه میکنند. سازمانهای یادگیرنده از نمونههای بارز این گروه
از رویکردها میباشند.. پس از این دستهبندی با توجه به شاخصهای مهم تحول سازمانی،
یعنی وضعیت مالی، بازار و مشتری، الگویی برای شرایط استفاده از هر رویکرد ارائه
میشود. براساس این الگو، پس از تحلیل مالی، تحلیل بازار و تحلیل مشتری با توجه به
عوامل مهم موفقیت که در راهبرد سازمان مشخص شده، معلوم میشود که باید از کدام
رویکردهای تحول استفاده شود تا اثربخشی بیشتری به دست آید. این الگو از طریق مورد
کاویهایی که در شرکتهای ایرانی انجام پذیرفته است، مورد آزمون قرار میگیرد.
خلاصه ماشینی:
"BPR: Business Process Reengineerin این سؤال اساسی است که شرایط مناسب برای استفاده از هر یک از رویکردهای تحول کدام است؟ این پژوهش به روش کیفی انجام گرفت.
پرسش اساسی این است که سازمانها برای انتخاب هر رویکرد، باید چه معیارهایی را مورد توجه قرار دهند؟ و در چه شرایطی باید از کدام رویکرد در زمینه تحول سازمانی یا بهبود یک یا چند فرایند استفاده کنند تا نتایج مطلوب به وجود آید و اثربخشی رویکرد بیشتر گردد؟ در ادامه بحث تلاش میشود تا به این سؤالها پاسخ داده شود.
] شکل1 عوامل انتخاب رویکردهای تحول سازمانی 5- تحلیل مالی و انتخاب رویکرد شاخصهای مالی، مهمترین معیاری است که هر سازمان انتفاعی برای تعیین میزان موفقیت یا ناکامی خود و میزان سازگاری فعالیتهایش با چشم انداز، خط مشی و راهبردهای از پیش تعیین شده به کار می برد.
در این صورت، آن فرایند یا فرایندها اگر از عوامل کلیدی موفقیت سازمان باشند نیاز به تغییر و تحول ریشهای دارند و در غیراینصورت با اصلاحات تدریجی رویکردهای گروه دوم میتوان به بهبود تدریجی آنها اقدام کرد؛ زیرا فرصت برای بهبود تدریجی وجود دارد و از سوی دیگر از پرداخت هزینهها برای ایجاد تحولات اساسی در سازمان جلوگیری می شود.
در این پژوهش نیز مصاحبه نیمه ساختار یافته1 به کار گرفته شده تا مصاحبه شوندهها که همگی مدیران ارشد شرکتهای مختلف بودهاند، بتوانند نظر خود را در مورد علت موفقیت یا شکست شرکت خود در مقاطع مختلف بیان دارند و نحوه مقابله با بحرانها و علت بهکارگیری شیوههای مختلف برای ایجاد تحول در شرکت خود را بازگو کنند."