چکیده:
ولایت و نماز، چنان جایگاه و اهمیتی در ماهیت و اصالت دین دارند که حذف آن دو، یا یکی از آنها، کالبد دین و دینداری را بیجان میکند. ولایت سمت و سوی دین است، و نماز، رنگ و بوی آن. این دو رکن بلند و استوار دین، آنگاه که در کنار هم قرار میگیرند، پیوندهای مرئی و نامرئی بسیاری دارند؛ پیوندهایی از نوع تاریخی گرفته تا از مقولهی معنایی و ماهوی. مقالهی حاضر، میکوشد پارهایی از این ارتباطات و پیوندها را نشان دهد و برای این منظور از آیاتی چند سود برده است. نشان دادن چنین پیوند مقدسی در آیات قرآن، بر اعتبار و باور بیش از پیش به آن میافزاید و خواننده را از رهگذر تفسیر چند آیهی کلیدی، به این باور نزدیکتر میکند که نماز و ولایت، سونوشتی یکسان و سرگذشتی همسان دارند.
خلاصه ماشینی:
"مرحوم ملامحسن فیض کاشانی، سخن خود را در تفسیر آیهی ولایت اینگونه آغاز میکند: در کتاب کافی از حضرت صادق علیهالسلام در تفسیر این آیه نقل شده است که «ولی شما» یعنی کسی که به شما و جان و مالتان اولی و سزاوارتر است.
در این مصاف که بیشتر کارزار پاکی با پلیدی است داستانی رخ میدهد که دستمایهی مولانا برای پردازش و تصویرگری اخلاص عمل است: از علیآموز اخلاص عمل شیر حق را دان منزه از دغل(13) آنگاه که افراسیاب خندق و بندهی بت احزاب از سکون و آرامش علی علیهالسلام در جنگ حیرت میکند و پرسان میشود که: «سبب افکندن شمشیر از دست چه بوده است در آن حالت» از شاه ولایت و امیر ایمان و مولای تقوا میشنود: گفت من تیغ از پی حق میزنم بندهی حقم نه مأمور تنم شیر حقم نیستم شیر هوا فعل من بر دین من باشد گوا خون نپوشد گوهر تیغ مرا باد از جا کی برد میغ مرا که نیم، کوهم ز حلم و صبر و داد کوه را کی در رباید تند باد آنکه از بادی رود از جا خسی است زانک باد ناموافق خود بسی است باد خشم و باد شهوت، بادآز برد آن را که نبود اهل نماز(14)نگاهی دیگر به معنای «ولی» اختلاف بر سر معنا و مفهوم ولایت، عمری به درازای تاریخ اسلام دارد.
گر چه بسیاری از مفسران عامه بر ارتباط این آیه با حضرت علی علیهالسلام صحه میگذارند، لیکن با معنا و تفسیری که ایشان از کلمهی «ولی» میکنند، به روح این آیات که همانا ابلاغ ولایت و امامت امیرمؤمنان(ع) است، گردن نمینهند."