خلاصه ماشینی:
"در مرحله طفولیت،اگر طفل هم از محبت خانواده و هم از میزان کافی غذا برخوردار گردد، زمینه و فرصت مناسبی خواهد داشت که در زندگی آتیه خود نسبت بغذا و مصرف آن نظری صائب و روشی منطقی آغاز نماید.
در اثر همین تغییرات مرضی دستگاه اعصاب مرکزی است که شخصیت افراد الکلی تغییر ماهیت میدهد و آنها را به ناپایداری مشاعر و عدم تعادل و یا احیانا به لاابالیگری و بیاعتنائی نسبت بخود و کانون خانوادگی خود مبتلا میسازد.
درمانهای غذائی بیماران بعهده متخصص علوم تغذیه است و موفقیت در این نوع درمان و حصول نتایج ثمربخش،ارتباط تام و تمام بعکس- العملهای روحی بیماران نسبت به متخصصین آنها دارد،در نظر بیمار، متخصص تغذیه که وظیفهدار تنظیم فرمول غذائی یا حذف و تجویز ماده غذائی خاصی است در حکم یا نقش کسانیست که بیمار در دوران طفولیت از نظر غذائی بآنها وابسته بوده است و در نتیجه مصرف دستور غذائی کارشناس تغذیه توسط بیمار،بستگی کامل بآن دارد که تا چه حد متخصص نامبرده نقش اصولی و قابلقبولی ایفاء میکند."