خلاصه ماشینی:
"در علم حضوری، ذات عالم حاضر است و با معلوم بیواسطه مواجه میشود اما در علم حصولی، عالم خود حضور نمییابد بلکه با قوه و دستگاهی خاص ـ نظیر قوای حسی یا خیالی ـ به سراغ معلوم میرود، لذا علم حصولی به یکی از دستگاههای نفس ارتباط دارد اما در علم حضوری قوه، شأن و دستگاهی به کار نیست، بلکه ذات عالم به تمام قامت با معلوم، مواجهه مستقیم پیدا میکند.
پس اگر ذهنیات اعم از ماهیات باشند، حصری که در بیان دوم بود مخدوش خواهد شد مگر آنکه به گونهای دیگر تقریر کنیم و بگوییم معلوم یا از طریق مفهومش ـ مفهوم در اینجا به معنای عام به کار رفته است و شامل ماهیات هم میشود ـ نزد عالم حاصل است و یا با وجود خویش برای عالم حاضر است و از آنجا که غیر از مفهوم و وجود، امر محصل دیگری در میان نیست لذا حصر علم در حصولی و حضوری، حصر عقلی خواهد بود.
بیان مذکور ما را به مطلب دیگری سوق میدهد و آن اینکه اگر ریشه اصلی خطاپذیری، وجود واسطه است و علم با واسطه علم حصولی است، بر این اساس علم حصولی از آن جهت که علم حصولی است هرگز ضمانتی برای صدق ندارد؛ زیرا اگر در مورد یک علم حصولی مبتلا به خطا یا حتی تردید شدیم چگونه میتوان با علم حصولی دیگر آن علم نخست را تصحیح نمود؟ چون در علم دوم هم واسطهای میان عالم و معلوم وجود دارد و ما راهی برای کشف انطباق واسطه بر معلوم خارجی نداریم."