چکیده:
نویسنده در این مقاله به نقد و بررسی دیدگاه لیبرالی در خصوص غایت تجربی
سعادت و خیر و رفاه انسانها میپردازد. نخست، فرازهایی از سخنان اندیشمندان
لیبرال راجع به مسائل اخلاقی، انگیزهها و اهداف انسانها از منظر اندیشه لیبرالی
اشاره میشود و سپس به طور خاص، دیدگاه هایک در باب عدالت و نقد وی از
عدالت اجتماعی مورد نقد و بررسی قرار میگیرد.
هایک معتقد است که قوانین یک جامعه آزاد باید جدای از هر دیدگاه خاصی در
باب اهداف و انگیزههای انسانی شکل گیرد و دارای ساختاری باشد که هر فرد
بتواند بدون دخالت دیگران، تا آنجا که ناقض آزادی آنان نگردد، اهدافش را
دنبال کند و به همین دلیل، به طور کلی، با ایده عدالت اجتماعی (عدالت
توزیعی) مخالف است.
خلاصه ماشینی:
"هایک معتقد است که قوانین یک جامعه آزاد باید جدای از هر دیدگاه خاصی در باب اهداف و انگیزههای انسانی شکل گیرد و دارای ساختاری باشد که هر فرد بتواند بدون دخالت دیگران، تا آنجا که ناقض آزادی آنان نگردد، اهدافش را دنبال کند و به همین دلیل، به طور کلی، با ایده عدالت اجتماعی (عدالت توزیعی) مخالف است.
Social Justice in the Liberal State, Yale University Press, New Haven, Conn, 1980, p.
اگر پژوهشی تجربی ثابت کند کسانی که با حداقل شروع کردند به حداقل نتیجه نیز دست یافتند، آیا این تجربه، ادعای هایک در مورد مصون بودن بازار از انتقادهای عدالت اجتماعی را نقض نمیکند؟ شاید هایک باز بگوید خیر؛ زیرا به فرض که این پیامد برای گروهی مرفه قابل پیشبینی باشد، ولی ارادی نیست، در حالی که بیعدالتی در مورد اعمال عمدی صادق است.
اگر این تحلیل را در بستر بازار پیاده کنیم، میتوان چنین استدلال کرد: 1ـ اگر واقعیت تجربی نشان دهد کسانی که با حداقل منابع وارد بازار میشوند، حداقل سود را خواهند برد، جز موارد استثنایی؛ 2ـ اگر این مورد از مواردی باشد که نتیجه کلی قابل پیشبینی است هرچند که مد نظر نباشد؛ 3ـ اگر راهکارهای جایگزین ـ مانند: توزیع مجدد برای تحقق عدالت اجتماعی ـ وجود داشته باشد؛ میتوان گفت کسانی که حامی بازار هستند مسئول حداقل درآمد افراد مرفه میباشند، هرچند که آنان قصد نداشتهاند این افراد را در این وضعیت قرار دهند."