چکیده:
در طول حیات پربرکت حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله از اسلام تنها یک قرائت واحد وجود داشت که
منشاء آن عبارت بود از قرآن و سیره پیامبر. اما از همان آغازین ساعات ارتحال آن حضرت،
به سرعت دو جریان در ایمان امت اسلامی پدید آمد جریان اول گروهی از اصحاب بودند که
در سقیفه بنی ساعده گرد آمده و به هر دلیل خلافت را مقولهای دانستند که در دین از پیش
برایش تکلیفی تعیین نشده و انتخاب خلیفه به نظر مردم بستگی دارد. گروه دوم از اصحاب نیز با
تکیه بر دلائلی خلافت را تفسیر دیگری نموده و امامت را ادامه رسالت و نبوت دانسته و
حضرت علی علیهالسلام را کسی دانستند که به تصریح حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله در ماجرای غدیر خم به
امامت و جانشینی بعد از ایشان منصوب شدند. با اینهمه وجود قرائتهای مختلف از دین، حتی
در بحث امامت و خلافت فی نفسه نباید به تفرق و جدایی منجر شود.
سیره و روش حضرت علی علیهالسلام در حوادث صدر اسلام و خلافت خلفای راشدین گواه
بیبدیلی است برای اثبات مدعای این موضوع که آن حضرت به رغم اعتقاد به حقانیت خویش
در امر جانشینی پیامبر صلیاللهعلیهوآله و بیان مکرر آن به عنوان یک دیدگاه
اعتقادی، نه تنها در مقابل خلفا قرار نگرفتند بلکه با اقدامات شگفتانگیزی
همچون بیعت با ابوبکر. ارائه مشورتهای فراوان
در مقاطع گوناگون به خلفاء، ترغیب پیروان خویش به همکاری با آنها، مشارکت در امور
دیوانی، قضا و حتی جنگهای آن دوره، پذیرش چند بار جانشینی عمر در مدینه و اداره این
شهر در غیاب خلیفه، تلاش زایدالوصف در مقابل ناراضیان خلیفه سوم و پرهیز دادن آنها از
کشتن ایشان، تا جایی که حسنین علیهماالسلام را در آستان دارالخلافه برای حفاظت از ورود ناراضیان به
آنجا گماشتند، همه و همه گویای این نکته حساس و سرنوشتساز بود که مبادا اختلافهای
پیش آمده بر سر جانشینی به تفرقه و تضاد و دشمنی میان مسلمانان منجر شود و سیره سایر
امامان (صلوات الله علیهم اجمعین) نیز جز این نبود. آن بزرگواران ضمن بیان نظرات و
اعتقادات خود و تعلیم آن به شاگردان فراوانی که در طول حیات پربرکت خویش تربیت
میفرمودند، در حالیکه اعتقاداتشان با عقاید و نظرات دیگر عالمان مسلمان آن زمان، اختلاف
اساسی داشت، همواره میکوشیدند این اختلافها به تفرقه و شقاق میان مسلمانان منجر نشود.
ما به هیچ وجه شیوه طعن و لعن و ناسزاگویی در لسان این بزرگواران مشاهده نمیکنیم. عالمان
روشن ضمیر، آگاه و معتقد به وحدت واقعی مسلمانان نیز در طول تاریخ اسلام همین سیره و
روش را دنبال کردهاند. با اینهمه متأسفانه واقعیت تلخ این است که به رغم این تلاشها، تفرقه
میان شیعه و سنی در دنیای اسلام، خصوصا چند قرن اخیر، هم در میان عامه مردم و هم عالمان
دینی جو غالب بوده است و البته که حاکمان هم از این شقاق نهایت استفاده را کردهاند و هم
خود به آتش تفرقه و اختلاف دامن زدهاند.
خلاصه ماشینی:
"خوب است در اینجا قلم را به دست یکی از برادران اهل سنت: «عبدالمتعال صعیدی»، استاد دانشگاه «الازهر» دهم که در مقالهای به عنوان «علی بن ابیطالب و تقریب بین مذاهب» مینویسد: این فضیلت بزرگی برای علی بن ابیطالب رضیاللهعنه است که اولین بنیانگذار تقریب بین مذاهب بود تا اختلاف رأی و نظر، موجب تفرق و پراکندگی نگردد و غبار دشمنی میان طوایف مختلف، برپا نشود؛ بلکه با وجود اختلاف نظر، وحدت و یگانگی خود را حفظ کنند و برادروار زندگی نمایند و هر کس یا برادرش را نسبت به رأی و نظرش، آزاد گذارد، چه اینکه هر صاحب نظری یا نظرش صائب است و مأجور یا برخطاست و معذور یا برادرش به نحو شایستهای درباره موضوع اختلافی به بحث و گفتگو پردازد، به طوریکه تعصبی نباشد؛ بلکه مقصود از بحث، رسیدن به حقیقت باشد، نه غلبه و پیروزی و این یکی از فضائل علی است که از فضیلت و شرافت خانوادگی و قرابتش به پیغمبر صلیاللهعلیهوآله و سبقتش در ایمان کمتر نیست.
درست است که ما بعد از گذشت 14 قرن و دخالت تعصبات بیجا و حب و بغضهای ناروای تاریخنویسان و روایت سازان، نمیتوانیم چهره واقعی خلفاء راشدین و روابط آنها را درک کنیم؛ زیرا این عوامل حقایق را دستکاری و تحریف میکند، ولی خوشبختانه در قرآن و نهجالبلاغه و احادیث و تواریخ مورد اتفاق فریقین، مواضع روشن بسیاری یافت میشود که با خالی کردن ذهن از القائات محیط، میتوان حقیقت را پیدا کرد، البته اشکال بزرگ در همان تخلیه و تصفیه ذهن است، مثلا همراه بودن ابوبکر با پیغمبر اکرم صلوات الله علیه از مسلمیات نزد شیعه و اهل سنت است که قرآن مجید و اخبار و تاریخ مورد قبول طرفین هم آنرا تصدیق میکند، لیکن همین امر مسلم و مقطوع حتی نزد علماء بزرگ به دو نحو متناقض مورد توجه واقع میشود."