چکیده:
هدف اصلی این نوشتار توصیف و توضیح کار ویژه های اصلی (آشکار و پنهان) جامعهپذیری نظامی در اسراییل است. دولت اسراییل، به عنوان یک دولت -پادگان، پیدایش، تداوم و بقایش را مرهون نیروهای نظامی و نظامیگریامیباشد. بنابراین نگارنده استدلال میکند که دولت اسراییل نهتنها سازماندهی نظامیاش میپردازد، بلکه برای مقابله با هرگونه خطری بر علیبقای خود دارای یک ارتش ذخیره نسبتا گسترده میباشد.
خلاصه ماشینی:
"به همین دلیل است که جامعهپذیری نظامی موجب اجتماعی کردن ارتاز طریق سربازگیری و جذب نیروهای مردمی در چهارچوب خدمت نظام وظیفه میگردد و ارتش را در تبادل دائمی با محیط اجتماعی خود قرار میدهد بگونهای که افراد غیرنظامی دائما وارد ارتش میشوند و از این رهگذر حساسیت مردم نسبت به امور نظامی و در عین حال مشروعیت و ادامه حیات این نهاد نظامی به عنوان نیروی عمومی (Force publique) تضمینظمیگردد.
از سوی دیگر، برخی رخدادهای تاریخی به صورت نماد ملی مطرح گردیده است: تشکیل نخستین کنگره جهانی صهیونیسم از 29 تا 31 اوت 1897 با شرکت 204 نماینده از جمعیتهای صهیونیسم طرفدار اسکان یهودیان در سرزمینی مشترک و به ابتکار تئودور هرتصل (Theodor Hertzel) در شهر بال سوئیس با هدف ایجاد موطنی برای مردم یهود در ارض فلسطین، اعلامیه بالفور در حکم سندی برای غصب فلسطین به تاریخ 2 نوامبر 1917 توسط آرتور جیمز بالفور ، وزیر امورخارجه بریتانیا، خطاب به لرد روچیلد مبنی بر تاسیس ملت رخ یهود، ملتکشی (Natiocide) و قتل عام وحشیانه دیریاسیدر 5 ژانویه 1948 به عنوان نماد پیروزی ملت یهود بر اعراب و یهودی ساختن قدس در سال 1967 به عنوان نمادهایی مطرح هستند که از طریق نهاد نظامی، ارزشهای سلطه جویانه صهیونیستی را در اسراییل تحقق بخشیده و موجبات اعتلای آرمانهای یهودی را در منطقه فراهم آوردهاند.
یکی دیگر از اهداف جامعهپذیری نظامی، همراهی این فرایند با روندجامعهپذیری سیاسی است یعنی علاوه بر رسوخ دادن ارزشهای نظامی (از قبیل اطاعت از مافوق و پذیرش اقتدار صاحب منصبان نظامی) در اذهان شبه نظامیان، ارزشهای سیاسی (از قبیل حمایت فرد از سیستم حکومتی و تمجید او از وجود آزادی و دموکراسی در نظام سیاسی کشور) و تقویت جامعه سیاسی نیز مورد تاکید قرار میگیرد تا از این رهگذر، فرد به همراهی با وضعموجود اهتمام کند."