خلاصه ماشینی:
"قصد من در این نوشتار، طرح بیتی از غزلهای بیدل است که مصراع نخست آن به آفت بیدقتی نسخهخوان دچار شده و من تلاش کردهام تا ضمن اشاره به علت غلط بودن این مصراع، شکل صحیح آن را بیابم و نسبتهای میان واژهها و ترکیبهای بیت مورد بحث را بررسی کنم.
وقتی که نوشتار «برق بینیازی» را با حوصله و دقت میخواندم به این بیت رسیدم و متوقف شدم: غبار هر ذره میفروشد به حیرت آیینه تپیدن رم غزالان این بیابان، پی نگاه که میخرامد؟ پیش از آغاز بحث اصلی باید به نکتههایی در مورد بخشی از مقالة آقای کاظمی که توضیح مختصر بیت مزبور است اشاره کنم.
شاعر میگوید این زیبایی چشم معشوق است که آهوان را (از شوق یا رشک) چنین به تکاپو انداخته است: دل یاقوت، خونگردیدهای در حسرت لعلش رم آهو، به خاک افتادهای از چشم جادویش» *** نخستین نکتهای که در نوشتار آقای کاظمی جلب توجه میکند، رقص غبارهای روشن در نور است که هیچ نسبتی با مصراع نخست این بیت ندارد، زیرا نه حرفی از نور زده شده، نه ذرات روشن غبار.
و آیا ممکن نیست به پا شدن گرد و غبار، علت یا علتهای دیگری داشته باشد؟ اگر منظور نویسنده این است که در شعرهای بیدل، هر کجا غبار هست حتما «رم آهو» یا «رم غزالان» هم هست، باید گفت که این حرف هم کاملا مصداق ندارد و به دهها بیت میتوان اشاره کرد که پر از غبارند و هیچ نشانی از رمیدن غزالان در آنها نیست: بیتابی از غبار نفس کم نمیشود مینای دل به روی تپیدن شکستهاند برعکس قضیة مزبور هم تعمیمپذیر نیست."