خلاصه ماشینی:
اگر بخواهیم ملموستر سخن بگوییم، در واقع، ما الان با این پرسش مواجهیم که با وجود پیشفرض انحصارگرایی (1) که در ادیان آسمانی و غیر آنها وجود دارد، چگونه میتوان راه رستگاری را به سایر ادیان سرایت داد؟ بدیهی است هر شخصی در هر مملکتی پا به عرصه گیتی نهد، آیین و مذهب آن سرزمین را انتخاب و پیروی میکند و همه این ادیان در باب غایت و سعادت آدمیان و بیان حقایق مربوط به خدا و انسان اختلاف نظر دارند.
در نتیجه باید نسبت به آن ادیان نیز اظهار نظر کند، ویژگیهای مشترک و مختص آنها را بشناسد و با روش تشخیص صدق و کذب، به داوری میان آنها بپردازد و با شیوههای خرد پسندانه از گزارههای دینی و معتقدات موجود در متون مقدس دین خود دفاع عقلانی کند، و به شبهات و اعتراضات پیروان سایر ادیان و مذاهب جواب منطقی ارائه دهد و نیز باید به این پرسشها پاسخ دهد که آیا راه رستگاری، سعادت و نیل به حقیقت برای سایر ادیان امکان پذیر است یا خیر؟ آیا برای همه ادیان میتوان گوهر واحدی فرض کرد و آیا با گفتگوی بینالادیان و یا نسبیت گرایی و مانند آن میتوان به حل دعاوی متعارض در ادیان پرداخت؟ نکته قابل توجه این است که پلورالیسم و مکتب تکثر گرایی را به دو بخش درون دینی و برون دینی تقسیم کردهاند؛ پلورالیسم درون دینی یا مذهبی بر این اعتقاد است که همه تفسیرهای مختلف از دین واحد، که به پیدایش مذاهب و فرقههای مختلف منجر شده است، صاحب حقیقت و سعادت میباشند.
بخش سوم از تفاوت میان ادیان، بزرگترین مشکل در راه وفاق و وحدت ادیان به شمار میرود؛ زیرا هر دینی دارای بنیانگذار و کتاب مقدسی است که در آن واقعیت الهی انکشاف پیدا نموده و به عنوان امر قدسی تجلی یافته است و نوعی پاسخ بی چون و چرای ایمان و پرستش را طلب مینماید (1) .