چکیده:
سازمان یاد گیرنده یا فراگیر یک الگوی تغییر یافته برای سازمانها و راهی نوین برای
اندیشیدن درباره سازمان در عصر دانش است. یک سازمان یادگیرنده دارای کمترین سلسله
مراتب اختیارات، پاداشی برابر در برابر عملکرد یکسان، فرهنگ مشترک و ساختاری
انعطافپذیر و سازشکار است که میتوان بدان وسیله از فرصتها استفاده کرد و بحرانها
را از بین برد. سازمان یادگیرنده الگوی منحصر به فردی ندارد و به واقع نوعی نگرش
یا فلسفه جدید درباره سازمانهاست که نقشهای اصلی را به عهده اعضای سازمان میگذارد.
در سازمان یادگیرنده همه افراد درگیر شناسایی و حل مسائل هستند و سازمان بدین وسیله
به طور مستمر رشد و ارتقا مییابد. افراد در سازمانهای یاد گیرنده دارای آرمان
مشترکی هستند که با تمام وجود به آن اعتقاد دارند و همین امر سبب همسویی انرژی و
توان افراد گشته ونهایتا به تحقق اهداف اصلی سازمان منجر می شود. اساس سازمانهای
یادگیرنده یا فراگیر بر مبنای یادگیری جمعی است و آن عبارت است از فرایندی که طی آن
ظرفیت اعضا گروه توسعه می یابد و به گونهای که نتایج حاصله آن چیزی خواهدشد که
همگان واقعا طالب آن بودهاند.
خلاصه ماشینی:
سازمانهای جدید مبتنی بر دانش نوین هستند و این بدان معنی است که آنها باید به گونهای طراحی شوند که بتوانند از عقاید و اطلاعات جدید استفاده کنند و کارکنان در رشتههای اصولی متخصص شوند.
هنگامی که محصول یا خدمت مورد نظر تولید و ارائه شود، باز هم عقیدهها و اطلاعات جدید میتوانند مزایای رقابتی به بار آورند، زیرا با توجه به تغییراتی که در محیط رخ میدهد این محصولات تغییر یافته و میتوانند نیازهای جدید را تأمین کنند و چنین امری فقط در سازمانهای یادگیرنده میسر است.
] به نظر پیترسنگه، سازمان یادگیرنده جایی است که افراد به طور مستمر تواناییهای خود را برای خلق نتایجی که طالب آن هستند افزایش میدهند.
سیر تکامل سازمانهای یادگیرنده مقصود از توانایی یادگیری در یک سازمان یادگیرنده، تقویت ظرفیت افراد آن است که بتوانند کارهایی را انجام دهند که پیش از آن از عهده آنها بر نمیآمدند که این امر در سایه انجام کارهای مستقل، تجربه آموزی و با آزمون و خطا حاصل میشود.
بهترین طریق منزلت بخشیدن به نقش رهبر به عنوان ناظر در چارچوب ساختمان یک سازمان فراگیر پرداختن به این نکته است که چگونه تکتک افراد نسبت به کاری که ترجمان نگرشها و نقطه نظرهای خود است، پایبند هستند.
در این سطح رهبران به طور مستمر به دیگران در جهت دیدن تصویر بزرگتر (هنر دیدن جنگل از میان درختان) یاری میرسانند، چگونه قسمتهای مختلف سازمان با یکدیگر در تعامل هستند، چرا برخی سیاستهای خاص برای مجموعه به عنوان یک کل ضرورت دارد و دهها سوال دیگر که رهبر به عنوان یک معلم پاسخگوی آنها در یک سازمان فراگیر است.