خلاصه ماشینی:
"آنگاه بمواقف خود برگشته و حضرت دفعه ثانی پرچم را بدست محمد داد و جمعی از انصار و صحابه پدر را باو ضمیمه ساخت دستورات و رموز جنگ و پیشروی را با چند جمله پر بها باو تعلیم فرمود،محمد با جمعی از بزرگان صحابه حمله کرد لشکر بصره را از ایستگاهشان عقب برد جنگ نمایانی کرد،خزیمة این ثابت انصاری بامیر امؤمنین عرض کرد هرکس غیر محمد پرچمدار این حمله سنگین بود کارش برسوائی میانجامید،محمد فرزندی است که از میان تو و جعفر و حمزه پدید آمده،اگر بفرزندنت رموز جنگ را تعلیم نمودی کار تازه نبوده مردان جنگی رموز جنگ را از تو آموختند و بتصدیق مدرسه نظام تو مفتخرند.
و فرمود بکوشید شتر رایی کنید که خود شیطانی است شتررایی کنید والا عرب از میان میرود،پس از این فرمان خود شمشیر را روی شانه گذارده با قدمهای محکم و سریع متوجه ناحیه شتر گردید لشکریان علی(ع)از هر سو برگشته دنبال آن حضرت پیش میرفتند تا خود را بانبوه مردی رساندند که اطراف شتر بودند در آن ناحیه غبار عظیمی بر خاست دستها و سرها چون برگ خزان که باد در تند خلال آن بوزد بهر سو پراکنده میشد چشمههای خون از هر طرف جاری بود."