چکیده:
متون دینی هر چند ساختار بیانی خاصی دارد، اما در بردارنده معارف روانشناختی نابی هستند که باید شناسایی و کشف شوند و به وسیله متخصصان تنظیم و طبقه بندی شوند. واقعیت، این است که ظاهر آیه و روایت، مبتنی بر قواعد و واقعیت های انسانی است که کشف آنها می تواند انسان را به دیدگاه مشخصی درباره حوزه روانشناسی برساند. مشکل عمده این بخش، روش استخراج و شناسایی مباحث علمی از متون دینی است. به نظر می رسد روش های مرسوم در این زمینه کارایی چندانی ندارند و لذا این گونه پژوهش ها روش خاص خود را می طلبد. حدیث در سه حوزه گزاره، مفهوم و نظام مفاهیم قابلیت علمی برای روانشناسی دارد. آنچه این مقاله بدان می پردازد، روش تحلیل و تبیین گزاره حدیثی است. در این روش، مولفه های گزاره تعیین شده و برای تبیین رابطه میان آنها، از دو روش استفاده می شود که یکی مبتنی بر شناخت ویژگی مولفه هاست و دیگری مبتنی بر پژوهش معکوس. این روش تحلیل و تبیین محقق را به لایه های معنایی عمیق تری می رساند و امکان طرح ایده ها و نظریه های مختلف را فراهم می سازد.
خلاصه ماشینی:
"گزارههای حدیثی لایههای عمیقتری نیز دارند که معارفژرفتری را در درون خود جای دادهاند و اتفاقا برای کشف معارف روانشناختی حدیث باید بهلایههای زیرین نفوذ کرد و این مهم نیازمند شیوه و روش خاص خود است.
مراتب آموزههای دین در رویکرد استخراج قوانین علمی پنهان در حدیث-که فهم پیشرفته متن عهدهدار آن است-با چندگونه کار مواجه هستیم:یکی تبیین علمی تک گزاره،دیگری شناخت مفاهیم و سوم شناخت نظام(6)لذا مراد از رابطه حدیث و روانشناسی،وجود تبیینهای علمی طبقهبندی شده نیست و نباید چنین انتظاری از متون دینی داشت؛بلکه متون دینی منابع و سرمایههایی هستند که میتوان بااستفاده از روشهای متناسب،بنیانهای غنی علمی آنان را کشف وطبقهبندی نمود.
بنابراین،مؤلفههایاین حدیث عبارتاند از:«یاد مرگ»و«آسان شدن مصیبتها»و سؤال این است که چه رابطهایمیان یاد مرگ و آسان شدن مصیبتها وجود دارد و چگونه یادآوری مرگ موجب کاهش فشارهایروانی میگردد؟ درهرصورت،باید مزکر ثقل و کلیدواژه اصلی را یافت تا چگونگی مسأله روشن شود.
این فرایند عبارت است از: یاد مرگ-لذتگریزی-آسانی مصیبت-سرعت در خیرات این فرمول و فرایند،به همین شکل و با همین کلیت قابل استفاده است؛اما از این گذشته،ازتجزیه و تحلیل آن یافتههای دیگری نیز به دست میآید که هریک به صورت مستقل میتواند(42)آنچه درپی میآید،به عنوان نمونه و به صورت مختصر بیان میشود.
همچنین محرومیت ازپاداش در دوران ناخوشایند به دلیل بخل و عدم انفاق است و این خود به دلیل علاقهمندی شدید بهدنیاست و علاقهمندی نیز ریشه در دنیاگرایی و غفلت از مرگ دارد: (به تصویر صفحه مراجعه شود)هرکدام از مسائلی که در این نمودارها مطرح شدند،به صورت مستقل نیز قابلیت طرح وبررسیهای روانشناختی را داشته و امکان نظریهپردازی براساس آنها وجود دارد؛مثل اینکه:ریشه نارضایتی چیست و چگونه میتوان رضامندی را به دست آورد؟ (46)."