چکیده:
چالشهای میان عقل و دین در ادبیات اسلامی در دو حوزه بوده است؛حوزه اصول بنیادین اعتقادی و حوزه شریعت و احکام عملی.در حوزه اخیر پیروزی از عقل در استنباط احکام شریعت به تدریج عنوان اجتهاد به خود گرفت.اجتهاد در بستر تاریخ تعریف واحد و ثابتی برای خود حفظ ننمود،و به حسب متقضیات زمان توسط متفکرین دگرگون شد.مکاتب اهل سنت باب اجتهاد را مسدود اعلام کردند،و پیروان مکتب تشیع،در معرفت احکام شریعت به سطح وسیعی اجتهاد را توسعه بخشیدند.توسعه اجتهاد در میان شیعیان موجبات فربه شدن دانشی تحت عنوان«علم اصول فقه»را فراهم ساخت.شیعیان به موازات حوزه شریعت در بخش مباحث کلامی نیز خود را از قیدوبند بحثهای سنتی اشارعه و معتزله رها کرده و الهیاتی تحت عنوان«حکمت متعالیه»که میتوان آن را«حکمت شیعی»نامید تأسیس نمودند.این حکمت مبتنی است بر تعقل بشری،و تدوین به آموزههای وحیانی،و تعلیمات پیامبر و اهل بیت او(ع).علم اصول در سیر تاریخی خود رشد تکاملی داشت و در مدارس مختلف به روش- های متفاوتی تدوین و ارائه شده است. در این مقاله نویسنده بر آنست تا به نحو اجمال تحول علم اصول فقه شیعی و روشها و مکتبهای آن را مورد بررسی قرار دهد.
خلاصه ماشینی:
"94 منبع اصلی برای مطالعه مبانی فکری شیخ در اصول فقه،کتاب«فرائد الاصول»است؛زیرا تنها اثری که در این زمینه به خامه مبارک خود ایشان تحریر شده همین اثر گرانسنگ است،و کتابهای«مطارح الانظار»و«قوامع الفضول»تقریرات دروس شیخ است که توسط دو تن از شاگردان نامدار ایشان، میرزا ابو القاسم بن حاج محمد علی کلانتر معروف به تهرانی(متوفی 3921 هـ.
ناگفته نماند،بعضی از مباحث فلسفی که در آثار اصولیین از شیخ انصاری آغاز و در«کفایة الاصول»اثر گرانسنگ محقق خراسانی و متعاقبا در آثار حاشیهپردازان و شاگردان ایشان آمده،از نظر اهل معقول گاهی خارج از مصطلحات اهل فن شناخته شده است؛مثلا طرح قضایای حقیقیه و خارجیه که اول بار توسط شیخ انصاری در اصول مطرح شده و سپس در«کفایه»آمده و بدها بیت الغزل محقق نائینی در فقه و اصول قرار گرفته و مکررا در آثار مقررین ایشان جعل احکام به نحو قضایای حقیقیه شناخته شده،با آنچه شیخ الرئیس ابو علی بن سینا بهعنوان ابداع کننده این اصطلاح بیان نموده منطبق نمیباشد37.
شاهد این مدعا تقریراتی است که مرحوم ملا علی دوزدری شاگرد باسابقه میرزای شیرازی از درس اصول استاد خویش در دوران اقامت ایشان در نجف به رشته تحریر درآورده است،که در مقایسه با آثار میرزا حبیب الله رشتی،فقیه و اصولی معاصر میرزای شیرازی از نظر شیوه طرح مسائل،وحدت رویه کاملا مشهود است.
مهمترین آثار اصولی که به روش مکتب سامرا نگاشته شده و ویژگیهای نامبرده در آنها نمایان است عبارتند از: 1-تقریرات میرزای شیرازی تألیف ملا علی دوزدری؛ 2-بدایع الافکار تألیف میرزا حبیب الله رشتی؛ 3-بشری الاصول(تقریرات مرحوم سید حسین کوهکمری)تألیف میرزا محمد حسن مامقانی، 4-رساله تعادل و ترجیح تألیف حاج سید محمد کاظم طباطبایی یزدی صاحب عروة الوثقی؛ 5-رساله اجتماع امر و نهی تألیف همان فقیه بزرگ."