چکیده:
خیام نیشابوری از اندیشمندان و سخنسرایان نامدار ایرانی است که با سرودههایی اندک،ولی پرمایه،آوازه جهانگیر یافته و نام خود را در همه زبانهای زنده دنیا در گسترده است.
درباره خیام،تاکنون نوشتههای فراوان پدید آمده است.اما درنگ اندیشمندانه او در راز و رمز هستی و پرسشهای حیرتآلود او در پیوند با وجود آدمی و آغاز و انجام او،توجه خیامپژوهان را آن قدر به سوی خود درکشیده است که آنها را به یکباره از بررسی زیباییشناسانه رباعیات خیام بازداشته است.این بیتوجهی تا آنجاست که بسیاری به اشتباه میپندارند،سرودههای خیام از ارزشهای زیباییشناسی بیبهره یا از آن دید،کممایه است.
در این جستار،کوشش شده تا پیوند هنری واژگان و تصاویر رباعیات خیام برای همگانگی صورت و معنا در آنها بازنموده،و عناصر زیباییشناسی سرودههای او در این سه قسمت واکاوی شود:
الف.پیوند هنری واژگان ب.تصویرسازی ج.تأکید،تکرار
خلاصه ماشینی:
"در رباعی زیر نیز شیوه رباعی یاد شده به کار گرفته شده است: 24- در دایرهای کامدن و رفتن ماست او را نه بدایت نه نهایت پیداست کس مینزند دمی در این معنی راست کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست؟ (فروغی،1373:ص 57،ذکاوتی،1377:ص 191،فولادوند،1379:ص 148) همچنین: 25- از آمدنم نبود گردون را سود وز رفتن من جلال و جاهش نفزود وز هیچ کسی نیز دو گوشم نشنود کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود؟ (فروغی،1373:ص 64،ذکاوتی،1377:ص 194،فولادوند،1379:ص 162) در رباعی زیر،خیام با تکرار سه باره قید پرسشی«کو»-دو بار با حذف به قرینه معنوی بیشتر بر مفهوم مورد نظر خود تأکید ورزیده است و با به کار بردن کلماتی هم وزن و با ضربههایی که هنگام تمام شدن پرسش پدید میآید و ناگهان دوباره با واژه پرسشی«کو»اوج میگیرد موضوع هم از نظر لفظی و هم از نظر معنوی برجستگی بیشتری پیدا میکند: 26- در کارگه کوزهگری رفتم دوش دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش ناگه یکی کوزه برآورد خروش کو کوزهگر و کوزهخر و کوزهفروش؟ (فروغی،1373:ص 74،ذکاوتی،1377:ص 192،فولادوند،1379:ص 190) در رباعی زیر،سخن از ویرانهای است که چه بسا انسان،دیگر توجه چندانی به آن نداشته است، ازاینرو پرسش از زبان مرغی بیان شده که بیشتر با فضای حاکم بر کل رباعی متناسب است: 27- مرغی دیدم نشسته بر باره طوس در پیش نهاده کله کیکاووس با کله همی گفت که افسوس افسوس کو بانگ جرسها و کجا ناله کوس؟ (فروغی،1373:ص 73،ذکاوتی،1377:ص 199،فولادوند،1379:ص 186) همچنین: 28- آن قصر که با چرخ همی زد پهلو بر درگه او شهان نهادندی رو دیدیم که بر کنگرهاش فاختهای بنشسته همی گفت که کو کو کو کو؟ (فروغی،1373:ص 80،ذکاوتی،1377:ص 199،فولادوند،1379:ص 206) در رباعی زیر،شاعر در مصراعهای دوم،سوم و چهارم،پرسشهایی مطرح میکند که مقدمه این پرسشها را در مصراع نخست بیان کرده و هریک از این پرسشها به گونهای است که قاطعیت و اصرار شاعر را در طرح آنها بیشتر نمایان میسازد: 29- دارنده چو ترکیب طبایع آراست از بهر چه افکندش اندر کم و کاست؟ گر نیک آمد شکستن از بهر چه بود؟ ور نیک نیامد این صور عیب کراست؟ (فروغی،1373:ص 57،ذکاوتی،1377:ص 191،فولادوند،1379:ص 146) در رباعی زیر نیز ناتوانی شاعر از یافتن پاسخی مناسب برای دلیل مرگ در پرسش مصراع چهارم برجسته شده است: 30- افسوس که سرمایه ز کف بیرون شد وز دست اجل بسی جگرها خون شد کس نامد از آن جهان که پرسم از وی کاحوال مسافران دنیا چون شد؟ (فروغی،1373:ص 63،ذکاوتی،1377:ص 221،فولادوند،1379:ص 166) نتیجهگیری تاکنون درباره عناصر زیباییشناختی و ساختاری رباعیات خیام،اثری درخور ذکر پدید نیامده و شاید به گمان بسیاری از خیامپژوهان،رباعیات خیام از نظر زیباییشناختی چندان قابل بررسی و درنگ نبوده است،اما با توجه به نمونههای فراوانی که تنها به برخی از آنها در این مقاله اشاره شد،میتوان گفت،خیام در اشعار خود افزون بر اینکه مفهوم و اندیشه ارزندهای را بررسی و تحلیل میکند و دراینباره پرسشهای ارزشمندی را در ذهن خوانندگان خویش پدید میآورد به پیوند واژگانی رباعیات خود نیز توجه دارد."