خلاصه ماشینی:
"بطور خلاصه این مکتب را میتوان چنین تعریف کرد که«کوبیست»ها میخواهند در نقاشی هر منظرهای،گذشته از آن قسمتی که بچشم دیده میشود،قسمتهای نامرئی آنرا نیز نشان دهند و تمام جهات و عناصر اساسی هرچیز را در یک لحظه مجسم سازند.
این عصیان و آنارشی حاصله از جنک،برای اولین بار بصورت مکتب تخریبی و ناپایدار «دادا»در ادبیات تظاهر کرد: دادائیسم طرح مکتب«دادا»برای اولین بار در پائیز 5191 در گوشهء یک آبجو فروشی در شهر«زوریخ»بوسیلهء جوانی بنام«تریستان تزارا)( Tristan Tzara ) از اهالی رومانی،و رفقای او که عبارت بودند از«هانس آرپ( Hans Arp )از مردم آلزاس و دو نفر آلمانی،ریخته شد.
در این میان کوبیستهائی هم که سبک«آپولینر»را ادامه میدادند، خود را باین عده نزدیک کردند و شعرائی از قبیل«آندره برتون»،و«آراگون»، «سوپو»،«الوار»و چند نفر دیگر،باین شورشیان عالم ادب نزدیک شدند.
نمیشناسم!»آنها میخواستند دامنهء تخریب را تا اساس ادبیات و هنر بکشانند و حتی وقتی از دادائیستها میپرسیدند که«دادا»چه می- گوید،جواب میدادند:«دادا چیزی نمیخواهد!» نتیجهایکه این ادبیات تمسخرآمیز و مضحک میخواست از فعالیت خود بگیرد این بود که بهطور کلی ادبیات جهان چیز بیهودهایست و باین صورت این مکتب جنبه یک هجو اجتماعی بخود میگرفت.
همچنین در یکی از بیانیههائی که انتشار دادند،چنین نوشتند:«دادای حقیقی آنست که با«دادا»نیز مخالف باشد!» این مکتب تخریبی و آنارشی ادبی،مانند محصول شروری که ناگهان بر ضد تمام اصول علمی قیام کند و استادان خود را بباد ناسزا بگیرد و در آخر کار نیز دست بخودکشی بزند،در سال 2291 از فعالیت بازماند و در میان آخرین هذیانات و تشنجات خود جان داد."