خلاصه ماشینی:
"فاما مسأله سوم که از حقیقت طریق فقها و صوفیه سؤال کرده بودند،باید دانست که راه دین یکی است،خداوند یک پیغمبر فرستاده و یک شریعت قرار داده، ولکن مردم در مراتب عمل و تقوی مختلف میباشند و جمعی از مسلمانان را که عمل به ظواهر شرع شریف نبوی(ص)کنند و بسنن و مستحبات عمل کنند و ترک مکروهات و مشتهیات[شبهات]کنند و متوجه لذایذ دنیا نگردند و پیوسته اوقات خود را صرف طاعات و عبادات کنند و از اکثر خلق که معاشرت ایشان موجب تضییع عمر است کناره جویند،ایشان را زاهد مؤمن متقی میگویند و مسمی به صوفیه[نیز]ساختهاند، زیرا که پوشش خود را از نهایت فاقه به پشم قناعت کردهاند که خشنتر و ارزانترین جامهاست[در پوشش خود از نهایت قناعت پشم کنده که خشنتر از ارزانترین جامها قناعت میکردهاند]و این جماعت زبده مردمند ولکن چون در هر سلسله جمعی داخل میشود که آنها را ضایع میکنند و در هر فرقه از سنی و شیعه و زیدی و صاحب مذاهب باطله میباشند[تمییز میان آنها باید کرد چنانکه علما که اشرف مردمند میان ایشان بدترین خلق میباشند و یکی از علما،شیطان است و یکی ابو حنیفه]و هم چنین میان صوفیه،سنی و شیعه و ملحد میباشد و چنانچه سلسله صوفیه[صوفیه در برخی نسخ نیست]شیعه نیز از غیر ایشان ممتاز بودهاند و چنانچه در عصرهای ائمه طاهرین[جمعی]صوفیه اهل سنت،معارض ائمه بودهاند که احادیث بسیار در مذمت آنها وارد شده،در زمان غیبت امام(ع)نیز صوفیه اهل سنت معارض و معاند صوفیه اهل حق هم که شیعه باشد بوده و هستند و بر این معنی شواهد بسیار است."