خلاصه ماشینی:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) به تعبیر لالهها134 روزی که خاک غربت ما لالهخیز شد پس کوچههای گمشده-حتی-عزیز شد با دست مادران شقایق نژاد باغ قرآن و آب و آینه دشمنستیز شد ای دل چه شد که آتش اسپند کوچهها بیاشک و دود و خاطره در افت و خیز شد؟ شاید خدا نکرده-به تعبیر لالهها- روزی شروع اینهمه از پشت میز شد یا ما،در انتظار بهار زمین،به خواب ماندیم تا بهار خدا برگریز شد از درد،غیر عکس شهیدی تکان نخورد افتاد بر زمین و دلم ریزریز شد!
کنار علقمه به ماه بنیهاشم(ع)135 دستی که طرح چشم تو را مست میکشید صد آسمان ستاره از این دست میکشید برد بلند شرقی پیشانیت به روز خورشید را به کوچهء بنبست میکشید دست هزار عاطفه در کارگاه عشق هر جلوه را به نام تو دربست میکشید عاشقترین،قشنگترین،باوفاترین انگار،هرچه در خور عشق است،میکشید!"