خلاصه ماشینی:
"برای مثال،تعریفهایی را که اخیرا یکی از مدیران ارشد از این دو اصطلاح ارائه داده است،در ادامه میآوریم: خلاقیت شغلی عبارت است از اینکه فرد چگونه با دیگران کار میکند،کیفیت کار گروهی چگونه است،چگونه تغییرات، مدیریت میشوند،چگونه فرد بر زندگی شغلی خود نظارت میکند و چقدر از عهدهء تلفیق و هماهنگی زندگی کار با سایر جنبههای زندگی خود برمیآید.
آیا با پول دادن به افراد میتوان کمکی به خلاقیت آنها کرد؟ پرسش پیشین به ناگزیر ما را به این سؤال سوق میدهد.
همان طور که مارشا سینتار از استادان مؤسسه فناوری ماساچوست،در دهه 1980 دریافته است که آنها فقط نیاز دارند آزاد باشند،تا موضوعهایی را که برای آنها از همه جالبترند،به گونهای که خود میخواهند، مورد کاوش قرار دهند.
در جریان طرح مرکز فرماندهی جدید خطوط هوایی «واتر ساید بریتانیا»،مدیر پروژه اطمینان حاصل کرد که همهء افراد فرصت این را داشتهاند که در مباحثات و بارشهای فکری گروهی شرکت کنند؛حتی اگر چنین کاری موجب مخدوش شدن جدول زمانی پروژه شده باشد.
همچنین هنگامی رابطه خود را با حال و آینده قطع میکنند که فعالیتهایی که برای حفظ ارتباط با تحولات پیرامونشان طراحی شدهان(مثل حضور در کنفرانسها، اقدامات مربوط به حصول و ارتقای استانداردها و مشارکت در شبکههای تخصصی)،صورت عملی به خود نگیرند یا همچنان که دوروتی لئونارد تأکید میکند، شیوهء گزینش مدیران ارشد توسط این سازمانها آنقدر متجانس است که علائم و تحولات بیرونی را از طریق یک فیلتر «شناختی»تفسیر میکنند.
اما اگر نسبت به مطالب درسی علاقه نشان دهند و انگیزش سطح بالایی داشته باشند،به توضیحات معلم به دقت گوش میکنند،تکالیف درس خود را با جدیت انجام میدهند و پیشرفت تحصیلی چشمگیری خواهند داشت."