خلاصه ماشینی:
"آقای اکبری در کار تدریس رسیدگی به تکالیف و حضور و غیاب دانشآموزان بسیار جدی و قاطع و نظم خاصی بر کلاس ایشان حاکم بود.
سیما بعد از معرفی خانم ناظم و با کسب اجازه از از دبیر ریاضی،روی نیمکت نشست و آقای اکبری ضمن خوشآمدگویی به وی،قوانین خاص کلاس را گوشزد کرد تأکید آقای اکبری مثل همیشه حضور سر وقت در کلاس و نداشتن تأخیر بود.
اما هرگاه قضیهی محروم شدن از کلاس ریاضی در بین بچهها مطرح میشد،محکم و کوبنده میگفت این کار آقای اکبری را تلاقی خواهم کرد.
برای همه ما معما شده بود که سیما چگونه میتواند تلافی این کار را سردبیر ریاضی دربیاورد؟ دیماه نیز کمکم به پایان رسید و پایان هر درس در درس ریاضی، آغاز امتحان ماهانهی کلاسی بود.
آقای اکبری دیگر دبیر سختگیر و مقرراتی ریاضی نبود،او استاد فرزانهای بود که در آن ساعت و آنروز بهترین درس زندگیاش را به ما هدیه کرد."