دفترچه خاطرات ممنوعه: شیرجه در استخر خالی خبر و گزارش

"ولی چرا؟شاید پاسخ بسیار ساده‌ای داشته باشد که در پاسخ به این‌ سؤال‌ها نهفته است:چه چیزی را باید مشاهده کنیم؟چرا آن چیز اهمیت مشاهده دارد؟کدام یک از تجربه‌ها را باید انتخاب کنیم؟چگونه باید مشاهدات خود را کنار هم بگذاریم؟و از این کار چه هدفی‌ داریم؟ این سؤالات هیچ یک پاسخی نمی‌یابند،مگر آن‌که یک مسأله پیدا کنیم. همیشه با این خاطرات زندگی کرده‌ام،ولی هیچ‌گاه به فکر نوشتن آن‌ها نبوده‌ام. در این روزگار که پدرها و مادرها از کودکی با فرزندان خود کار می‌کنند و آن‌ها را به‌ مهد کودک و پیش‌دبستانی می‌فرستند،شاید مسأله مهم نباشد،ولی در آن روزگار،درهمان فاصلهء کمتر از نیم ساعت،دو جویبار در کلاس ما جاری شده بود. از آن معلم چیز زیادی یادم نمی‌آید،به جز این خاطره و آن چهرهء مهربان. شاید بد نباشد که‌ برای خودم در مقام یک معلم بنویسم:بچه‌ها پس از یک عمر زندگی،شاید از تو همین دو خاطره‌ را در ذهنشان نگه دارند."