خلاصه ماشینی:
"بنابراین تعریفمدرنیسم غلط انداز و خالی از دشواری نیست اگر چه درمیاناکثر اهل نظر،"فرهنگ و فلسفه مدرن"،و یا"تمدن جدید غرب"به عنوان تعریف غالب"مدرنیسم"تلقی میشود،چه بهتر که،به ویژگیهای آن پرداخته شود که"در برخی ویژگیهای آن اتفاقنظر وجود دارد از جمله:خودبنیادی بشر و تفوق عقل،انکاراقتدار و اعتبار سنتهای گذشته و نفی هر نوع تعبد به مرجعیتهاو سنتهای قدیم و تهور وجسارت انسان برای ورود به قلمروهاییکه قبلا جرات ورود به آنها را نداشت.
"اساس اعلامیه حقوق بشر این است کهانسان از یک نوع حیثیت و شخصیت ذاتی قابل احترام برخورداراست و در متن خلقت و آفرینش یک سلسله حقوق وآزادیهایی به او داده شده است که به هیچ وجه قابل سلب وانتقال نمیباشد"در یک دستهبندی کلی حقوق و مطالبات انسانرا میتوان چنین تقسیم بندی کرد:حقوق طبیعی،حقوق مدنی،حقوق سیاسی،حقوق اجتماعی و حقوق فرهنگی که هر کداممولفهها و زیر مجموعههای خود را دارد که ما به خاطر پرهیز ازاطاله کلام از پرداختن به جزئیات آن خودداری نموده و بحثدر رابطه با مدرنیسم و مولفههای آنرا در همین جا به پایانمیبریم.
اما واقعیت آن است که ادیانو سنتهای دینی و دعاوی صدق و حقایق متعارض در ادیانو سنتهای دینی و دعاوی صدق و حقایق متعارض در ادیانوجود دارد که توجهی فرادینی و فراسنتی را ایجاد میکند"و بااستدلال برون دینی چنین میگوید:تکثر و انواع ادیان و مذاهبدر دنیای ما واقعیت غیرقابل انکار است و باید روشن شود کهچرا این همه تعداد،تکثر و تنوع پدیدار شده است؟با وجوداقامه دلیل و برهان،مباحثه و مناظره،جدال و مناقشه،تخریبو یا افشاگری و حتی جنگ و خونریزی که ادیان و مذاهب درادوار مختلف علیه همدیگر ترتیب دادهاند،این کثرت از میاننرفته به صورت قطع در آینده نیز کثرتزدودنی نیست و جایشرا به وحدت نخواهد داد."