خلاصه ماشینی:
"در واقع،با الهام از نظر دفت و منثیزبرگ میتوان به این نتیجه نائل شد که مأموریت یا علت حیات و تشکیل سازمان و بالطبع بخشهای متعدد سازمان (رأس راهبردی،رده میانی،ستاد تخصصی و پشتیبانی و هسته عملیات)و چگونگی نیل به آن تنها معیار و طرق طراحی کارا برای ساختار سازمانی است.
*ساختارهای ماشینی و بخشی از طریق تقسیم بیش از حد وظایف در قالب استانداردهای فرایند کار و بازده و همچنین تأکید بر روی قوانین و مقررات کاری،نسبت به سایر ساختارها از نظم و انضباط بیشتری برخوردار بودهاند و لذا همین امر موجب بالا رفتن کارآئی این ساختارها شده است.
لذا با توجه به اینکه کشور ایران و بالطبع مردمان این کشور،مردمانی عاطفی و پایبند به نظام فرهنگی و ارزشهای اصلی حاکم بر جامعه میباشند،لذا برای اینکه بتوان دارای *مأموریت یا علت حیات و تشکیل سازمان و بالطبع بخشهای متعدد سازمان(رأس راهبردی،رده میانی،ستاد تخصصی و پشتیبانی و هسته عملیات)و چگونگی نیل به آن تنها معیار و طرق طراحی کارا برای ساختار سازمانی است.
نتیجهگیری: با توجه به مطالب ارائه شده،اعتقاد نگارنده با استفاده از نظرات اندیشمندان علوم اداری همچون منثیزبرگ،ریچارد دفت،استانفورد رابینز،رابرت مرتون و سایر علماء این بوده که یک جامعه به عنوان یک سیستم اصلی،زمانی میتواند از رشد و توسعه سیاسی اقتصادی،اجتماعی،فنی و نظایر آن برخوردار گردد(بهرهوری در سطح ملی) که سیستمهای فرعی آن همچون سازمانهای بخش دولتی و خصوصی بتواند از ساختارهای کارآمد و اثربخش برخوردار باشند.
برای اینکه بتوانیم کارآئی ساختاری را متضمن شویم لازم است که با در نظر گرفتن مأموریت یا علت تشکیل هر بخش از سازمان به استفاده از الگوهای ساختاری جهت طراحی هر قسمت از این بخش اقدام نماییم."