خلاصه ماشینی:
"حالا ؟؟؟واجب القتل را دار میزنند اما صد سال پیش در ممالک شرقی شکنجههای مخصوص رواج داشت بابیها را سخت شکنجه کرده میکشتند-آن زمان سغراء ممالک اروپا در طهران بودند-آنها از شکنجههای ایران تعجب و اظهار تنفر میکردند چونکه در اروپا شکنجه کردن موقوف شده بود-سفیر فرانسه در طهران گوبینو واقعیات چشم دید خود را در زبان فرانسه نوشته است و کتابهای ؟؟؟را جمع کرده همراه خود بفرانسه برد که برای مورخین اروپائی مواد صحیح قرار گرفت-آن زمان اروپائیها ناصر الدینشاه را ظالم و بابیها را مظلوم تصور میکردند و این خیال را هم کردند که دین بابی موهومات مسلمانان را اصلاح کرده است یعنی برون چهل سال پیش اروپا را از این اشتباه بیرون آورد و بآنها فهماند که در مرام بابی و بهائی هیچ قسم اصطلاتحی نیست بلکه خود پر از خرافات است-علمای اروپا قابل ستایش هستند که هر موضوعی در دست میگیرند بتکمیل میرسانند-آقای برون خواست دربارهء بابی و بهائی تحقیق کند-بایران رفته تا مدتی با بابی ها ماند و مواد جمع کرد به عکا هم رفت که مرکز بهائیها است-به اینبار آیههائی در ضمن سخن آمد و از این آیهها باز در قرآن مجید،در قرآن مهجور در قرآنی که از آن بیخبریم و فقط بنامش قسم میخوریم،در قرآنکه برخلاف آن بسرعت در حرکتیم بسیار است که مجال تقل همهاش نیست و فرضا مجال باشد کسی را حال شنیدن نیست ولی از همین چند آیه میتوان فهمید که این دستور آسمانی چگونه برای مستقل کردن و نیرومند کردن و سعادتمند کردن ملت خود،دارد دل آنها را بیدار و آگاه و محکم و پر ظرفیت میسازد و این نتیجه ثابت میشود که مردم باید دارای سینهء باز و حوصلهء عمیق و فکر بلند و ظرفیت زیاد باشند که نه رنگوبو و مال و جمال و جاه و مقام دنیا بتواند آنها را بتلاطم درآورد نه محرومیت و رقابت و حسد و کینه و فقدان و نقصان،و همیشه بر خود مسلط و اختیارشان در کفشان باشد تا در برابر هر کار و هر پیشآمد بتوانند نیک تامل کنند و در آن غور نمایند و زیر و رو و عمل مستقیم و عکس العمل و اطراف و عاقبتش را بسنجند و با عزم ثابت با حفظ عدالت و اعتدال در آن کار اقدام کنند."