خلاصه ماشینی:
"اگر در این راه، نظر اهل بحث و تدقیق نیز با آنچه گفتهایم هماهنگ افتاد فهرالمطلوب و اگر چنین نشد باکی نیست، چه، حقیقت هرگز با اندیشه کسانی که ذوق و قریحه خویش را در اثر امراضی باطنی از کف دادهاند، موافق نمیافتد، امراضی که طبیبان نفوس و جانها نیز در علاجشان درماندهاند تا آنجا که خداوند به رسول گرامی اسلام(ص)-همو که هادی امت است-خطاب میکند:ای پیامبر، تو هرگز همه آنان را که دوستدار هدایتشان هستی، نمیتوانی هدایت کنی.
و حکیم الهی را هرگز روا نیست که با این گروه کلامی بگوید و بر آنان کتابی بخواند و ندا و پیامی در گوشهاشان آواز دهد چه خداوند در مورد اهل کتاب میفرماید:«ای پیامبر اگر تو همه نشانههای الهی را بر اینان بیاوری، هرگز بسوی قبله تو نماز نخواهند گزارد»و نیز فرموده است: «اینان هر گونه آیه و نشانهای را ببینند باز هم بدان ایمان نخواهند آرود».
خداوند نیز آنان را که در این دو مسأله مهم یعنی مبدأ هستی و معرفت نفس اندیشه میکنند مورد ستایش قرار داده است و در تمجید اندیشهگران در خلقت عالم، شگفتیها و پدیدههای نوین آن-که همگی حاکی از عظمت پدید آورنده و وحدانیت اوست-چنین میفرماید:«آنان در خلقت آسمانها و زمین اندیشه میکنند و سخن دلشان این است که:پروردگارا، هرگز این جهان منظم و شگفتآور را بیهوده و باطل نیافریدی».
از سوی دیگر خداوند در موارد متعددی از کتاب الهی(قرآن کریم)آنان را که از تأمل و تفکر در حکمت خداوندی و نشانههای او و از تدبر و اندیشه در شگفتیهای آفرینش و از یاد خدا اعراض میکنند، مذمت نموده، چنین میفرماید:«اینان کسانی هستند که اگر از آنان سؤال شود چه کس آسمانها و زمین را آفریده است، به تحقیق میگویند:«الله»(اما افسوس که خود اهل اندیشه و تأمل نیستند)»."