چکیده:
با توجه به موقعیت خاص استراتژیک و اقتصادی کشورهای آسیای مرکزی، در این مقاله اثرات کاهش موانع تعرفه ای بر جریانات تجاری، درآمد تعرفه ای و تراز تجاری ایران پس از ایجاد یک موافقتنامه ترتیبات تجاری ترجیحی (PTA) بین ایران و کشورهای آسیای مرکزی مورد بررسی قرار گرفته است. در این مطالعه از مدل تعادل جزئی تحت عنوان "اسمارت" و شبیه سازی آن، برای متوسط دوره 2003-2002 استفاده شده است.
نتایج نشان می دهد که ایجاد موافقت نامه مذکور باعث گسترش حجم مبادلات تجاری ایران می گردد و به دلیل افزایش بیشتر واردات نسبت به صادرات کسری تراز تجاری ایران افزایش می یابد. نتایج دیگر نشان می دهد که به منظور گرفتن امتیازات تعرفه ای در مذاکرات، باید کالاهایی مد نظر قرار گیرد که بیشترین ایجاد تجارت و همچنین انحراف تجارت در کشورهای آسیای مرکزی برای ایران را دارند. بر اساس نتایج این تحقیق که مبتنی بر کاهش سراسری تعرفه است، حاکی است که لباس و متفرعات لباس، کشباف یا قلاب باف (کد 61)، کفش، گتر و اشیا همانند، اجزا (کد 64)، فرش و سایر کف پوش ها از مواد نساجی (کد 57)، پارچه های تار و پود باف مخصوص، پارچه (کد 58) بیشترین آثار ایجاد تجارت و کفش، گتر و اشیا همانند، اجزا (کد 64) و صابون ها، مواد آلی تانسیواکتیف (کد 34) بیشترین آثار انحراف تجارت در کشورهای عضو برای ایران را دارند.
خلاصه ماشینی:
"جدول 4-متوسط کشش تولیدی1نهادههای تولید (به تصویر صفحه مراجعه شود) همانطور که از جدول بالا مقایسه میشود کشش تولیدی ماشینآلات منفی است یعنی افزایش یک درصد در ماشینآلات ذخیرهسازی را به اندازه 0/21 درصد کاهش میدهد و چون کشش نهاده منفی است حاکی از این است که نهاده در منطقه 3 تولید ناحیه غیر اقتصادی استفاده میشود یعنی با افزایش حجم یا کاهش ماشینآلات تولید افزایش مییابد.
جدول 5-برآورد ضرایب مدل کارایی (به تصویر صفحه مراجعه شود) طبق جدول،افزایش خصوصیسازی دارای ارتباط مثبتی با کارایی است بطوری که یک واحد تغییر در خصوصیسازی کارآیی را به میزان 22 واحد افزایش میدهد و این رابطه مثبت حاکی از اثرات زیاد خصوصیسازی بر کارایی ذخیرهسازی گندم در استان خراسان را دارد.
-براساس یافتههای اقتصاد صنعتی اگر مجموع کششهای تولیدی نهادهها را باهم جمع کرد میتوان به کشش مقیاس دست یافت بنابراین بر طبق جدول متوسط کشش مقیاس این شاخص برابر با 1/72 است یعنی یک درصد افزایش در همه نهادههای تولید،تولید را به میزان 1/72 درصد افزایش میدهد و از لحاظ اقتصادی این به معنی بازده فراینده نسبت به مقیاس است یعنی برای استفاده بهینه از مقیاس باید مکانهای ذخیرهسازی در اندازههای بزرگ طراحی گردد و از طرفی چون بازده فراینده دال بر هزینه کاهنده است، بنابراین در این مکانها افزایش ظرفیت از طریق طراحی مکانهای ذخیرهسازی بزرگ هزینهها را نیز کاهش میدهد و کاهش هزینهها نیز سودآوری مکانها را افزایش میدهد."