خلاصه ماشینی:
"در مورد فعالیت بهاییان در عشقآباد و آزادی عمل آنها آمده است: درین شهر و شهرهای دیگر مسلماننشین همه بهاییان آزاد بودند و فرمانروایی روس تزاری دست آنها را در هر کار باز گذاشته بود چنانکه به نام شرق الاذکار نمازخانه ساخته بودند و از روز نخست که از گوشه و کنار کشور ایران مردم در آن شهر گرد آمدند زهر چشمی از مسلمانان گرفتند و اگرچه گزارش آن را در دفتر دیگر نوشتهام،ولی باز بد نیست که یادآور شوم: چون بازار داد و ستد و کار بازرگانی در عشقآباد گرم بود بسیاری از مردم یزد و آذربایجان و خراسان روی بدان شهر نهادند و پادشاهان و فرمانروایان روس به بهاییان کمک شایانی میکردند و چون سازمان روبهراهی داشتند انجمنها برای خواندن مردم به کیش بهایی برپا نمودند ولی چون در کارهای خود آزاد بودند و چیزی از مردم نهان نمیداشتند و مردم بر همه کارهای درون و بیرون آنها آگاه بودند و نمیتوانستند گندمنمایی و جو فروشی کنند کسی از مسلمانان عشقآباد و دیگر شهرها به آنها نگروید.
چند سالی از درگذشت عبد البهاء کذشته و شوقی لجام کارها را به دست گرفته و نخست فرمانی که داده بود این بود که نامهها و برگهایی که باب و بهاء به خط خود نگاشتهاند گردآوری شود تا برای او بفرستند و هرچه هست در نزد او باشد تا اگر در میان آنها چیزی باشد که به کار این کیش زیان دارد و سزاوار نیست مردم بدانند،پنهان ماند."