خلاصه ماشینی:
"بنابراین و باتوجه بهء تحولات و تغییرات شگرفی که در حیات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی ملتهای جهان و ازجمله ایران پیدا شده است،سزاوار نیست که یک نفر شاعر ایرانی عمر گرانبها و قریحه سرشار و ذوق خداداد را بیهوده صرف سرودن اشعاری نماید که بهیچوجه نتیجه اجتماعی نداشته باشد و به قهقرا برگشته بحافظ و سعدی تقلید نماید اولا باید دانست که شعرای معاصر هر قدر بکوشند نمیتوانند چون حافظ و سعدی و فردوسی و نظامی اشعاری ساخته و پرداخته نمایند کیست که بتواند ادعا بکند با فردوسی که خداوند داستانهای رزمی است یارای برابری داشته و یا با نظامی که داستانسرای بزمی است ادعای همسری نماید!یا چون سعدی غزلی سراید که لطف بیانش خواننده را از خود بیخود سازد و یا چون حافظ سخن گوید که روان را باوج اعلی رساند ثانیا باید باین نکته توجه شود در این مفاخر بزرگ ما نیز سعی کردهاند که روح اجتماعی زمان خود را در اشعار و گفتار خود مجسم نمایند و ما بنده افکار اجتماعی باشند و غالبا با مفاسد اجتماعی عصر خود مبارزه کردهاند چنانکه اگر در گفتههای حافظ و سعدی و خیام شاعران نامی کشورمان دقیق شویم و بروح گفتار آنها توجه نمائیم ملاحظه خواهیم کرد که همه آنان با عادات سخیف عصر خویش که عبارت از خودخواهی و خودپسندی و ریاکاری روحانینماها نامید و کشورهای اسلامی همه در تحت نفوذ و قدرت روحانیون اداره میشد این بزرگان چگونه با ریاکاری و خدعه و فریب مبارزه کردهاند،حافظ و خیام چنانکه مردمان عادی میپندارند شراب خوار و عربدهجو و بدمست نبودهاند."