خلاصه ماشینی:
"شما به عنوان سردبیر این نشریه سهم آن را در جریان ادبیات داستانی کشور چگونه ارزیابی میکنید؟ محاسبه و تشخیص بازتاب آثار و فعالیتهای فرهنگی در جامعه و بر مخاطبان،یک مقدار سخت است.
یعنی اگر شخصی یک یا ده سال دیگر بخواهد بداند مثلا در اردیبهشت 86 چه اتفاقی در ادبیات داستانی ایران رخ داده است،شاید تنها مرجع او برای آگاهی از این اخبار،نشریهء ما باشد.
وقتی به مطالب«ادبیات داستانی»توجه میکنیم، بخش قابل توجهی از مؤلفان مطالب نشریه را طیف نویسندگان و افراد سرشناس تشکیل میدهند و کمتر از چهرههای جوان و گمنام استفاده میشود،بهطور کلی دلیل این امر چیست؟آیا مربوط به نگه داشتن مجله در یک سطح کیفی موردنظر است؟ بهطور کلی ما در مقولهء بحثهای نظری و نقد در سطح کشور،نیروی کیفی خیلی کمی داریم.
اگر تبدیل به دو ماهنامه شود،این، یک نمره منفی بزرگ،هم برای هیئت تحریریه و هم برای مؤسسهای است که آن را منتشر میکند،به نظر من تهیهء یک چنین مجلهای،آن هم در تعداد صفحات محدود و ماهی یک شماره،چیزی نیست که نامقدور باشد که ما مجبور شویم مثلا کیفیت مطالب را تنزل دهیم تا بتوانیم مجله را سرموعد برسانیم؛یا بالعکس،اگر بخواهیم کیفیتش بالا باشد،به ناچار نشریه سر موقع منتشر نشود.
من همیشه غصهء این قضیه را خوردهام و گاهی هم مطرح کردهام که اگر واقعا مجموعه و کسانی که در رأس آن-از نظر اجرایی و تدارکاتی- هستند نمیتوانند بودجهء مرتب مجلات خود را تأمین کنند،خوب،اصلا مجلات منتشر نشود داستانی»،در مجموع از همهء مجلات ماهنامهء حوزه هنری بیشتر است."