"شاید سادهترین تعریف اخلاق این باشد که بگوییم: «اخلاق قوانین ننوشته جامعه است که رعایت میشود اما در جایی ثبت نشده است.
سؤال اساسی و حیاتی امروز این است که ما چقدر به «اخلاق»پایبند هستیم؟چقدر نیاز و احساس آن«من برتر»در ما وجود دارد؟شخصیت کاراکتر مدرن امروزه به انسانی آزمایشگاهی بدل شده و دیگر آن اعتبار انسانی سابق را ندارد.
مای هنرمند تئاتر در این گردونه باز پیدایی کجا ایستادهایم؟نسبت ما با«جان»و«آسمان»تا کجاست؟اینکه به سؤالات اساسی هستی پاسخ دادهایم؟اخلاق از منظر ما چیست؟ما،مای هنرمند تئاتر که باور داریم تئاتر همیشه فعالیتی رمزآیمز است.
برای شناخت کائنات و جایگاه ما در آن باید «مراحل شناسایی»را دقیق طی کنیم و فراموش نکنیم که این مراحل نه فقط برحسب«ذهن» به پاسخ میرسد و نه برحسب«طبیعت»؛بلکه تمامی اصول«تعقل/ ẓInteligence پیش از آنکه کنش«ذهنی یا آگاهانه/ ẓConsciousness آغاز شود سرشته با طبیعت است،و اینکه کنش ادراک عقلانی مستلزم«تمرکز»بر آن تصاویری است که با ذهن ما تماس پیدا میکنند."