خلاصه ماشینی:
"این سوال برای خود من مطرح بود که آیا این بحث روشن و واضح است که جامعه ما دچار بحران اخلاقی است؟این مساله را با چند نفر در میان نهادم و دیدم بعضیها منکر آنند که چیزی به نام بحران و مشکل اخلاقی در جامعه ما وجود دارد؛برخی هم آنرا علت مشکلات نمیدانند یا مثلا فکر میکنند در رتبهبندی مشکلات،در جایگاه نخست قرار ندارد.
سوالی که برایم مطرح شد،این بود که اگر ما وجود بحرانی به نام اخلاق را تایید کنیم،اولین مساله این است که چگونه میتوان آنرا اندازه گرفت،یعنی چه شاخص و معیاری وجود دارد که روشن میکند در یک جامعه بحران اخلاقی وجود دارد یا ندارد؟یا مثلا شدت و ضعف آن چقدر است؟ همان طور که ما در حوزههایی مثل اقتصاد یا سیاست،شاخصهایی یا به اصطلاح چراغ قرمزهایی داریم،آیا در اینجا هم چراغ قرمزی داریم یا خیر؟ اگر پاسخ به سوال اول مثبت بود و توانستیم به شکلی که قابل گفتوگو باشد،یعنی صرفا یک اعتقاد یا باور شخصی نباشد،شاخص و مقیاسی هم برای اندازهگیری آن به دست بیاوریم،سوال بعدی این است که چگونه آنرا توضیح میدهیم؟یعنی آیا یک تئوری کلی داریم که وضعیت اخلاقی جامعه را تبیین کند یا نه؟ اگر یک تئوری کلی داریم،آیا این تئوری در مورد ایران هم جواب میدهد یا نه؟از چه متغیرهایی میتوان به عنوان متغیر توضیحدهنده استفاده کرد؟ فکر میکنم برای پاسخدادن به این سوال باید به حوزههای مختلفی وارد شد.
کدیور:برای تدقیق بحث میتوان گفت: "جامعهای که رعایت حداقل ضوابط اخلاقی در آن رویه غالب و نهادینه شده باشد،به نحوی که زیر پا گذاشتن آنها توسط افراد و نهادهای اجتماعی ناهنجار شمرده شود،جامعهای اخلاقی است."