خلاصه ماشینی:
"آنچه از این تحلیل به دست میآید،این است که مصالح و مفاسد و نیز حسن و قبح افعال در عین اینکه از امور اعتباری بوده و ما به ازاء خارجی ندارند،ولی منشأ اعتبار آنها حقایق عینی و قوانین و سنن حاکم بر آفرینش جهان و انسان است.
در حالی که همانگونه که وجود انسان واقعیتی عینی و خارجی است،اهداف و غایات طبیعی وجود او نیز از واقعیتهای عینی میباشند،و چنانکه بیان گردید، حسن و قبح افعال از مقایسهء آنها با اهداف و غایات یاد شده سرچشمه میگیرند،و نقش اوامر و نواهی الهی در این رابطه بیان مصادیق حسن و قبح افعال است؛یعنی بیان افعالی که در راستای سعادت حیات انسانی قرار دارند،زیرا عقل انسان وافی به ایفاء کامل این رسالت نیست.
عقل عملی نیز،با توجه به اینکه خداوند در تشریع خود همان شیوهء رایج میان عقلا را به کار گرفته است و احکام و دستوران او مشتمل بر مصالح انسانها و تأمین کنندهء غایات انسانی آنان است،هر چند از نیل به هر گونه غایتی زاید بر ذات خود منزه و پیراسته است،به بحث دربارهء افعال تشریعی خداوند میپردازد،تا بر جهات حسن و مصلحت آنها واقف گردد؛نه بدین منظور که انجام یا ترک فعلی را بر خداوند واجب نماید،بلکه بدین دلیل که سنت الهی بر این پایه است که احکام و قوانین برا برای انسانها مقرر داشته و با آنان بسان فرمانروایی عزیز و مقتدر که زندگی،مرگ،رزق و تدبیر امور انسانها و پاداش و کیفر آنان بدست او است،رفتار مینماید،و هیچ حکمی را جز با دلیل و حجت بر آنان مقرر نمیدارد،و هیچ عذری را جز با دلیل و حجت نمیپذیرد،و جز بر پایهء حجت،کسی را مجازات نمیماید."