چکیده:
این مقاله دربارهء یکی از مهمترین و محوریترین شخصیتهای شاهنامه-سیاوش-است. داستان اندوهناک سرگذشت سیاوش بخش مهمی از شاهنامه را به خود اختصاص داده به گونهای که تأثیر آن بر حوادث و داستانهای بعدی شاهنامه انکارنشدنی است. میتوان به قطع اذعان کرد که زیباترین و گیراترین داستان شاهنامه است که فردوسی براساس اصول تراژدی و داستاننویسی آن را به رشته تحریر درآورده است. در این نوشتار به بررسی نقش آیینها در داستان سیاوش پرداخته شده است.ردپای بسیاری از آیینهای کهن در داستان قابل تشخیص است که استاد سخن بخوبی از عهده ادای معنای آن در قالب تراژدی جذاب و ماندگار برآمده است؛آیینهایی که تا به حال نیز در قالب رسوم و سنتهای نوروزی مانند حاجی فیروز و سوگ سیاوش در جامعه جریان دارد.سیاوش نه تنها شخصیتی اساطیری بلکه شخصیتی دینی است که در بسیاری از متون دینی کهن مانند اوستا و بندهشن و...به وی اشاره شده است. پژوهش پیش رو سعی میکند در حد امکان به بررسی آیینهای مرتبط با سیاوش: «حاجی فیروز»،«سوگ سیاوش»و ارتباط سیاوش با خدای شهید شونده نباتی در تمدن بین النهرین(دموزی)بپردازد.
خلاصه ماشینی:
"از میان تمامی متون مورد مراجعه،این کتاب تنها متنی است که به«فرهمند بودن سیاوش»اشاره کرده و این نکتهای است که فردوسی نیز در شاهنامه آن را از زبان خود سیاوش نقل میکند: مرا آفریننده از فر خویش چنان آفرید ای نگارین ز پیش تو این راز مگشای و با کس مگوی مرا جز نهفتن همان نیست روی (شاهنامه فردوسی،ج 3،ص 763) روایت ابن بلخی به پس از به نظم درآمدن شاهنامه مربوط است،لذا میتوان تصور کرد که مؤلف،شاهنامه را در نوشتن روایت خود مدنظر داشته است: کاووس را پسری آمد سخت نیکو و با ورج و نام او سیاوش و او را به رستم سپرد تا او را بپرورد و رستم او را به زاولستان برد و آنجا تربیت کرد و ادبها آموخت و سخت رشید و هنرمند بیرون آمد و چون بالغ گشت او را به نزدیک پدرش کاووس آورد و به دیدار،سخت خرم گشت از آنچ پرهنر بود و ورجمند.
افراسیاب دستور میدهد،سیاوش را قطعهقطعه کنند(ابن اثیر،5631،ص 92)درحالی که در شاهنامه و برخی متون دیگر تنها سرش از بدن جدا میشود: بیفگند پیل ژیان را به خاک نه شرم آمدش زان سپهبدنه باک یکی تشت بنهاد زرین برش جدا کرد زان سرو سیمین سرش (شاهنامه،ج 3،ص 054) تاریخ گزیده:حمد الله مستوفی روایت این کتاب،همچون روایت فردوسی در شاهنامه است با این تفاوت که مثل متون یاد شده،نام سودابه به صورت«سوداوه»6آمده و رستم پس از حمله به تو ران به انتقام سیاوش،پشتهای از خاک آنجا را به ایران میآورد که بعدها کاووس بر آن عمارتی باشکوه بنا میکند: پهلوانان کاووس به شکارگاه افراسیاب رفتند."