خلاصه ماشینی:
"اروپاییان دوست دارند بیندیشند که اسطورهها منحصرا پدیدهای یونانی و رومی هستند که در صورت ابدی بسیار پیچیدهای حفظ شدهاند و آنچه در آثار اوریپید2و اوید3میبینیم، اسطوره نیست بلکه بیشتر ادبیاتی است که از اساطیر پدید آمده است و این ادبیات ساخته استادکاری است که با مهارت وی اسطوره کار میکند تا چیزی بیافریند که از آنچه در جامعه میبینیم دور است.
مثلا در فاصله زمانی بین شستشوی پری در خیمه و محبوس یا مدفون شدنش در قصر-هفت سال-فرایند میانهگیری به کار میافتد،پری هفت فرزند میزاید که سرشتی دوگانه دارند،همچون مادر وحشیاند هم بسان پدر اجتماعی،در تولد زنجیرهای طلایی بر گردن دارند که فلزشان معمولی نیست بلکه غیرطبیعی و جادویی است و نمیتوان آنها را شکست،هفت فرزند میتوانند به شکل پرنده درآمده پرواز کنند و اگر آن زنجیرها بشکنند یا ربوده شوند همواره به شکل پرنده قو،باقی میمانند،این هفت فرزند دور از چشم پدر و مادر به مدت هفت سال در کنف حمایت حکیمی که واسطه میان عالم حیوانی و انسانی است در جنگل پرورش مییبند و خوی انسانی میگیرند و دیرزمانی در مردابی نزدیک قصر(اجتماع انسانی)سکنی میگزینند(-فرهنگپذیری)و پیداست که این مرداب عکس دریاچه و چشمهی آغاز داستان است و نیز پری که پیش از ازدواج«قو»بود،در کنار چشمه زن میشود ولی فرزندان وی که طبیعت انسانی دارند،در کنار چشمه به صورت«قو»درمیآیند و سرانجام شاهزاده به خیانت مادر پی میبرد و زن را میرهاند و با همسر و فرزندانش زندگی خوشی را آغاز میکند و بدین ترتیب دو الگوی متناقض،که نخست یکدیگر را طرد و دفع میکردند،به تدریج تغییر میپذیرند و اندک اندک به سازش میرسند."