چکیده:
این مقاله در صدد است با رویکردی تحلیلی- روشی به بررسی پدیده جهانی شدن پرداخته و
یکی از رویکردهای جدید روش شناسی مطالعات سیاسی را، که خود مبتنی بر چرخش پسامدرن
در علوم انسانی غرب است، برای تحلیل جهانی شدن مورد نقد و بررسی قرار دهد. تحلیل
گفتمانی جهانی شدن، به مثابه عرصه نزاع گفتمانها، هر چند قابلیت اجمالی برای توضیح
شرایط جدید را دارد، اما به دلیل باور به نزاع بیپایان گفتمانی در عرصه اجتماعی،
نمیتواند بین گفتمانهای حق و باطل تفکیک نموده و سرانجامی برای آن تصور نماید. در
پایان این مقاله تلاش شده است با نقد رویکرد گفتمانی، سرانجام نزاع گفتمانی از
منظر فلسفه تاریخ اسلامی مورد بررسی قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
"این مقاله در صدد است با رویکردی تحلیلی- روشی به بررسی پدیده جهانی شدن پرداخته و یکی از رویکردهای جدید روش شناسی مطالعات سیاسی را، که خود مبتنی بر چرخش پسامدرن در علوم انسانی غرب است، برای تحلیل جهانی شدن مورد نقد و بررسی قرار دهد.
تحلیلهای گفتمانی اکنون بیش از دو دهه است که بتدریج جای روش شناسی های دیگری همچون پوزیتویسم، ابطال گرایی و دیگر مکاتب روششناختی را در عرصه علوم اجتماعی گرفته و آنها را تحت تأثیر قرار داده و خود به تعبیر نورمن فرکلاف در حال تبدیل شدن به پدیدهای جهانی است.
این نوشتار در صدد است با ارائه گزارشی اجمالی از تحلیل گفتمان لاکلا و موفه به بررسی دو تلقی فوق از جهانی شدن پرداخته و مزایای تلقی جهانی شد را به مثابه عرصه نزاع گفتمانها توضیح دهد.
گفتمان جهانی شدن یا جهانی شدن نزاع گفتمانها از منظر تحلیل گفتمانی جهانی شدن را میتوان به دو شیوه متفاوت مورد بررسی قرار داد: نخست تلقی آن به مثابه «گفتمان واحد جهانی شدن» است که نمونه چنین تلقیهایی را مرور کردیم.
اما در مقابل چنین تلقی، جهانی شدن را از منظر تحلیل گفتمان لاکلا و موفه به شیوه دیگری نیز میتوان در نظر گرفت که از لحاظ تحلیلی انعطاف بیشتر و در نتیجه از قدرت توضیح دهندگی بیشتری برخوردار است.
4. پایان نزاع گفتمانی و پیروزی حق بر باطل: رویکردی قرآنی تحلیل گفتمانی جهانی شدن با تلقی آن به مثابه عرصه نزاع گفتمانی، هر چند کارایی بیشتری برای تحلیل شرایط کنونی جهانی شدن دارد، اما فراتر از تحلیل وضعیت موجود جهانی شدن، میتوان آن را از منظر آینده شناسانه مورد نقد و بررسی قرار داد."