چکیده:
نفی وجود زمان و قول به زمان موهوم، نظریهای کلامی است که در فلسفه اسلامی
به تفصیل مورد مناقشه و نقد واقع شده است. پس از گزارش تحلیلی آراء
متکلمان در انکار وجود زمان، هفت دلیل از مهمترین ادله آنها ارائه شده، و
پاسخ حکیمان مسلمان به ادله یاد شده و نیز مناقشات متکلمان و دیگر فلاسفه در
پاسخها، به تفصیل مورد بحث، نقد و ارزیابی واقع شده است. سپس تفسیر
رابطه نفس و زمان در آثار ارسطو و شارحان اسلامی و غربی وی و ارتباط آن با
نظریه موهوم بودن زمان، بررسی و نقد گشته است. و در مجموع این نظریه مردود
شمرده شده است.
خلاصه ماشینی:
"مناقشه در پاسخ اول امام فخر رازی در المباحث المشرقیه (56) پاسخ شیخ را ناتمام دانسته است، به نظر فخر، اشکال به جای خود باقی است؛ زیرا شیخ پذیرفت که زمان در «آن» وجود ندارد، در ماضی و مستقبل هم که معدود است غیر از این سه مصداق هم که برای زمان متصور نیست، پس زمان چگونه موجود است؟ بررسی پاسخ اول و مناقشه در آن مناقشه فخر بوجهی وارد نیست؛ زیرا شیخ تصریح کرد که «زمان در زمان نیست، او خود زمان است چگونه وجودش در زمان باشد، زمان موجود است اما نه در «آن» و نه در «زمان» ذهن ما آنقدر مأنوس با «وجود در زمان» است که «وجود زمان» را با «آن» خلط میکند و بین این دو فرق فراوان است.
(104) 3ـ3ـ شارح وفادار ارسطو ابن رشد اندلسی، در توضیح تعریف ارسطی زمان مینویسد: «از تعریف زمان ظاهر میشود که این هم، از جهتی فعل نفس است ـ آن چنان که ارسطو میگوید ـ و (هم) از جهتی موجود خارج از نفس، زیرا حرکت در وجودش و در جمع اجزائش به یکدیگر به فعل (نفس) احتیاج دارد چرا که آنچه خارج از نفس، موجود است متحرک است و زمان، حال متحرک است، اما آن گاه که در ذهن، مجموعا اخذ شود لازم میآید که متقدم و متأخر و دارای عدد باشد بر همان جهتی که ذوات خارج از نفس به محمولات ذاتیشان ملحق میشوند."