خلاصه ماشینی:
"خسرو ثابت قدم «جان آپدایک»،که خود امروز در آمریکا نویسندهی مشهوری است،حرفهای استاد را سر اولین روز کلاس به خاطر میآورد.
«صندلیها شماره گذاری شدهاند.
این طوری میتونم بین شماره و چهرهی شما رابطهای برقرار کنم.
یک نویسندهی خوب،سه چیز را در خود گرد میآورد: داستان گو،معلم،و ساحر؛که البته غلبه با ساحر است، با جادوگر...
(ناباکوف) (به تصویر صفحه مراجعه شود) چیست آن بدترین کاری که کسی میتواند کرد؟ بوی گنددادن،دغل بودن،شکنجهگر بودن.
و چیست آن بهترین؟ پرمحبت بودن،اعتماد به نفس داشتن،عاری از ترس بودن.
(ناباکوف) زمانی که ورا و ولادیمیر پایشان به نیویورک رسید،فقط حدود 001 دلار پول توی جیبشان داشتند.
باید با تاکسی جائی میرفتند.
از دیدن این مبلغ،ترس وجودشان را فراگرفت.
این،تقریبا همهی پولی بود که داشتند.
اما تاکسی ران برگشت و با لبخند به ورا گفت: Lady,if had that money,I wouldnt be sitting here driving a car.
منظور از عدد 09،سنت بود و نه دلار.
*** (به تصویر صفحه مراجعه شود)"