چکیده:
سفر آقای جرج بوش در فاصله 21 تا 26 فوریه به اروپا، بیانگر اراده او برای نزدیکی به کشورهای اتحادیه اروپا بود. هر چند اختلافات در مسائلی
چون ایران و یا فروش سلاح به پکن به جای خود باقی است، اما کاخ سفید میداند که باید با رهبران اروپا و چین مراوده داشته باشد، چرا که جهت
گیریهای این رهبران میتواند تا حد زیادی بر مسائلی چون نرخ بهره، قیمت دلار و وخامت بدهی دولتی آمریکا تأثیر بگذارد. چین از این پس در
نظر دارد، از جمله در عرصه دیپلماتیک، از قدرت نوین اقتصادی و مالی خویش بهره جوید.
خلاصه ماشینی:
"به خصوص که آقای رئیس جمهور، علی رغم این که با آرای ضعیفی دوباره انتخاب شده است (با سه امتیاز بیشتر از رقیبش)، خود را برای اجرای رفرم های متهورانه و پر هزینه، صاحب حق "وکالت" دانسته است و در جهت به ثمر رساندن اقدامات مورد مناقشه، مانند خصوصی سازی نسبی سیستم فدرال بازنشستگی (که در مرحله اول چند صد میلیارد دلار هزینه برای خزانه داری آمریکا در بر دارد)، اعلام کرده است که حاضر است «از سرمایه سیاسیاش هزینه کند».
به چه دلیل، چین، ژاپن و کشورهای دیگر تا این اندازه اوراق بهادار به صورت ارزی که ارزش آن دائما در حال کاهش است، انباشتهاند؟ علت این است که آنها میخواهند مانع افزایش قیمت ارز خودشان در بازار مبادلات شوند، چون اگر آنها اسکناسهای سبز مازادشان را تبدیل کرده بودند، این اتفاق رخ میداد.
چند روز بعد، آقای یو یونگ دین، عضو کمیته ارزی بانک مرکزی چین اعلام کرد که «این کشور نسبت به کاهش سهم مربوط به ذخایر ارزی به صورت اوراق خزانه داری آمریکا، بدون کسر میزان کلی آن، اقدام کرده تا کشور در برابر ضعف دلار، مصونیت خود را حفظ کند».
آمار سنجیای که میان 67 بانک مرکزی صورت گرفته و نتیجهاش توسط Central Banking Publicationsانتشار یافته، مؤید این گرایش عمومی است: طی 4 ماه پایانی سال 2004، بیش از دو سوم مؤسساتی که مورد پرسش قرار گرفتهاند، سهم نسبی دلار در دارایی خود را کاهش داده بودند (این سهم، هنوز هم، با حدود 70% از کل، جایگاه ممتازی را اشغال میکند، اما سی سال پیش، مقدار آن در حوالی80% بود)."