چکیده:
تأمین نفت باثبات و ارزان، یکی از اهداف کلیدی آمریکا در قرن بیستم به شمار میرفته است. در قرن بیستم، دولت آمریکا که با دو گزینه کاهش
مصرف و یا استفاده از زور جهت تأمین تقاضای رو به رشد خود روبهرو بود، گزینه دوم را برگزید. نویسنده معتقد است، ایالات متحده که با دارا
بودن کمتر از 4% جمعیت دنیا، 26% نفت جهان را مصرف میکند و نرخ رشد مصرف آن با رشدی صعودی همراه بوده است، به سیاست دولتی ارائه
شدهای با عنوان «قاپیدن نفت» روی آورد و تنها بدین ترتیب میتوان سرنگونی حکومت مصدق در ایران، نفوذ نظامی در عربستان، جنگهای اول
و دوم خلیجفارس، حضور در افغانستان و در نهایت، دو دهه حضور آمریکا در خلیجفارس را توجیه کرد.
خلاصه ماشینی:
"نویسنده معتقد است، ایالات متحده که با دارا بودن کمتر از 4% جمعیت دنیا، 26% نفت جهان را مصرف میکند و نرخ رشد مصرف آن با رشدی صعودی همراه بوده است، به سیاست دولتی ارائه شدهای با عنوان «قاپیدن نفت» روی آورد و تنها بدین ترتیب میتوان سرنگونی حکومت مصدق در ایران، نفوذ نظامی در عربستان، جنگهای اول و دوم خلیجفارس، حضور در افغانستان و در نهایت، دو دهه حضور آمریکا در خلیجفارس را توجیه کرد.
همچنین پیشبینیها، از تقاضای روزانه 112 میلیون بشکه نفت در سال 2020 میلادی حکایت میکند که بیانگر رشد 47 درصدی است، اما باید دانست که روند اضافه شدن به ذخایر ثبت شده نفتی متوقف گردیده و روشن است که تولید در حجم کنونی، ناپایدار خواهد بود.
در مجموع، با شرایط گفته شده کنونی که شامل رشد مصرف و کاهش تولید و ثبات سطح تولید نفت در کشورهای دنیا میباشد، آمریکا با اتخاذ سیاست راهبردی «قاپیدن نفت»، سیاستهای ملی و امنیتی خود را به این سو متمرکز نموده است و تلاش میکند تا بر منابع نفتی کشورهای ضعیف تسلط یابد.
انزوای بیش از پیش آمریکا در دنیا، تداوم حمله به منافع آمریکا در سراسر جهان از سوی کسانی که منافع نفتی خود را در چنگال ایالات متحده میبینند، محدودیت بیشتر آزادیهای مدنی در سراسر ایالات متحده و نابودی دموکراسی حاکم بر جامعه آمریکا، مهمترین نتایج سیاستهای اتخاذ شده دولت آمریکا در جهت چپاول منابع نفتی سایر کشورها و تأمین عرضه مطمئن نفت در سالهای آینده است."