چکیده:
«شهرها مشترکات زیادی با اتومبیلها دارند. این اشتراکات آنقدر زیادند که در حقیقت، گویی شهرها در حال تبدیل شدن به اتومبیل هستند.
رازهای زیادی در این جا نهفتهاند که درک سطحی کنونی انسان از آنها غافل است. به گونهای ما انسانها نمیدانیم که اشیاء چگونه با هم ارتباط
برقرار میکنند.»
خلاصه ماشینی:
"ممکن است فرض کنید که این روند با استقرار کم و بیش سهل و ادامهدار در مکانهایی که توسط افرادی که به سمت حومه شهر در حرکت بودند، صورت گرفته است و اینطور فرض میشود که هر چه از مرکز شهر دورتر شویم، تراکم ساختمانها کمتر خواهد شد، بهطوری که در نهایت، مرزی بین ساختمانها و فضای باز وجود خواهد داشت، اما این حکایتی نیست که در رژیمی از نوع مالکیت شخصی زمین (به گونهای که در آمریکا وجود دارد) اتفاق میافتد.
اما در صورتی که چنین شرایطی وجود نداشته باشد و یا به صورت توسعه نیافته وجود داشته باشد (و این وضعیت اکثر شهرهایی است که توسعه خود را در عصر اتومبیل شاهد بودهاند)، گرایش زیادی به از بین بردن ساختار قدیمی شهر و تبدیل آن به ساختاری جدید و بدون سابقه وجود دارد.
با این وجود، این نظریه مانند تغییری که در اذهان مردم نسبت به سیستم آزادراهی بین ایالتی بهوجود آمده و قبلا در این مورد توضیح داده شده است، یکی از علامتهایی است که به ما نشان میدهد که توسعه شهری در ایالات متحده آمریکا، در حال وارد شدن به مرحله جدیدی است که در آن تلاشهای بسیاری صورت خواهد پذیرفت تا اتومبیل را از ارباب مردم به خدمتگزار آنان تبدیل کند.
فقط در صورتی که الگویی عقلانی از شغل طراحی گردد و برای سالیان متمادی ثابت بماند، میتوان مناطق مسکونی جدید را که دارای تراکم جمعیت مناسب و سیستم حمل و نقل کارآمد درون شهری و میان شهری هستند، بهوجود آورد؛ و این امر نه تنها احتیاج به مالکیت عمومی زمین دارد بلکه احتیاج به اجتماعی کردن روند کلی سرمایهگذاری به نحوی دارد که تولید براساس رضایت و احتیاجات مردم صورت گیرد، نه براساس سوددهی."