چکیده:
آنچه باعث جنگ در آسیا شده بود، همچنان در غرب ناشناخته باقی مانده است. خشمی که اخیرا چاپ کتابهای جدید درسی ژاپن در چین
برانگیخت، بازتاب جنایات وحشتناکی است که ارتش ژاپن مرتکب شده است. با این وجود، ارتش ژاپن در کشورهایی که به اشغال در آورده بود،
متحدانی داشت: جنبشهایی که دشمن اصلی را استعمارگران انگلیسی میدانستند.
خلاصه ماشینی:
"طی اولین ماههای سال 1944، این ارتش، تحت فرماندهی لرد لویس مونت باتن و ژنرال ویلیام اسلیم، یکی از شاخصترین افسران انگلیسی در جنگ دوم، ابتدا دومین تهاجم ژاپن را از هند تا امفال و کوهیما در آسام متوقف نمود، سپس گردان چهاردهم، تحت فرماندهی اسلیم، تقریبا سه سال پس از آنکه رانگون از دست رفت، به کشور برمه وارد شد و پایتخت را تسخیر کرد.
در مالزی، رادیکالهای مسلمان جوان، به امید جهش سریعی به سوی استقلال از سلطه انگلیس، از ژاپنیها حمایت کرده بودند، ولی زمانی که مالزی سقوط کرد، امیدشان به سرعت به ناامیدی بدل شد؛ مصطفی حسین که عملا رهبری را به عهده داشت، به طرفدارانش گفت: این پیروزی از آن ما نیست!
حضور ارتش ملی هند در این جمع، باعث دلگرمی بسیاری بود؛ ارتشی عموما متشکل از سربازان هندی ارتش بریتانیایی هند، که هنگام تسخیر سنگاپور در سال 1942، به وسیله ژاپنیها دستگیر شده و شمار آنان در 1943 به 40 هزار تن بالغ میشد.
سپس، در سال 1943، قحطی دهشتناک بنگال فرا رسید که به قیمت جان 3/5 میلیون هندی تمام شد؛ این قحطی مستقیما نتیجه توقف واردات برنج برمه پس از تهاجم نظامی ژاپن بود ولی ریشه در ورشکستگی اقتصاد استعماری داشت.
قلع و کائوچوی مالزی برای احیایاقتصاد بریتانیا که جنگ آن را به فقر کشیده بود، حیاتی به شمار میآمد و زمانی که حزب کمونیست مالزی در سال 1948، شورشی علیه دولت را رهبری کرد، حاکمیت استعماری مورد حمایت تجار محافظهکار چینی و مالزیایی نیز قرار گرفت."