چکیده:
در همة خاطرات منتشر شده از سوی کهنهسربازان آمریکایی حاضر در جنگ ویتنام، یک نکته
به چشم میخورد: پشیمانی از کشتن زنان و کودکان و مردان بی گناه. اما چرا رسانههای
غربی برای سربازان کشته شده خود در برابر مبارزان ویتنامی، افغان و یا حزبالله
ارزش بیشتری قائلند؟ و چرا رسانهها و دولتهای غربی همچنان با ساخت فیلمها و
بازیهای جنگی، خشونت را ترویج میکنند؟ نویسندگان این مقاله با بررسی موضعگیری
مسئولان دولتهای غربی و رسانههای به ظاهر مستقل این کشورها، نشان میدهند که باید
خون غربیها را از خون سایر مردم دنیا سرختر و با ارزشتر دانست.
در ادامه نیز، نویسندگان این مقاله خاطرنشان میکنند که همه افراد باید با روشهای
گوناگون، اعتراض خود را به این وضعیت نشان دهند؛ چرا که بیتفاوتی، به معنای همراهی
با سیاستهای حاکمان خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
"اما چگونه میتوان این حقیقت را علیرغم حمایت همهجانبه ابر شرکتهای رسانهای ما از جنایات و خشونتهای گسترده انجام شده توسط دولت ما و متحدانش دریافت؟ از طریق استقبال از شیطان نمایی رهبران و کشورهایی که به عنوان دشمنان دولت ما نشان داده میشوند، چطور؟ همچنین از طریق بیتفاوتی چشمگیر آنان نسبت به قتل عامهای گسترده قربانیان، چطور؟ جورج گالووی یکی از نمایندگان مجلس ما، چندی پیش به یکی از مصاحبهگران شبکه «اسکای نیوز» چنین گفته بود: «شما هیچ انتقادی نمیکنید.
آیا تصاویر بدنهای کودکان کشته شده قانا که از سوی شبکه تلویزیون حزبالله لبنان پخش گردید، تصنعی بود؟ نکته مهم دیگری نیز که مورد بحث و بررسی قرار نگرفته، این است که ارزش اخلاقی انتشار بدبینی و تحریف اخبار مربوط به فاجعه روی داده در لبنان چیست؟ از دیدگاه اخلاقی، آیا کودکان قتل عام شده در قانا باید نادیده گرفته شوند؟ آیا هیچکس به خود اجازه میدهد، این سؤال را بپرسد که چرا گازهای رنگی خارج شده از بدنه دومین هواپیمایی که به برجهای مرکز تجارت جهانی (WTC) در 11 سپتامبر برخورد نمود، برای افزایش جاذبه تصویری، با استفاده از دستکاری رایانهای، پررنگتر و گستردهتر نشان داده شد؟ آیا روزنامهنگاران ما تاکنون در مورد موضوعاتی حیاتی نظیر ضرورت شکلگیری یک شبکه تلویزیونی ملی و یا دلایل عدم توجه به این موضوع از سوی دولت و یا تبعیضهای موجود در کشور، اقدامی از خود نشان داده اند؟ پاسخ همة این سؤالات را باید درارزش خون جستوجو نمود."