چکیده:
«جامعه بین المللی» تا کنون نتوانسته است تعریفی برای تروریسم ارائه دهد، به این
ترتیب، این مقوله، یک اندیشه تجریدی استنباطی باقی مانده است. از همان سال ١٩٣٧،
جامعه ملل به دلیل عدم وجود توافقی میان دولتهای عضو، موفق نشد کنوانسیونی جهت
پیشگیری و سرکوب تروریسم تدوین نماید. سازمان ملل متحد نیز به همان دلیل و به زعم
سازمان دهی مباحثههای فراوان نتوانست در طول شصت سال عمرش ماهیت تروریسم را تعریف
کند. بعدها، در جریان تاسیس دادگاه جنائی بین المللی در سال ١٩٩٨، این دادگاه
رسیدگی به تروریسم بین المللی را خارج از صلاحیت خود ارزیابی کرد. در حالی که
مسئولیت رسیدگی ومجازات تعداد بزرگی از جنایات نظیر نسل کشی به آن دادگاه سپرده شده
بود.
خلاصه ماشینی:
"ماتیو کار که چندین اثر به کشمکشهای جهانی اختصاص داده است، با کتاب خود «سربازان گمنام» برخلاف ادعای نومحافظه کاران، نشان میدهد که تروریسم چیز دیگری نیست مگر سیاستی که بطور انحصاری یا غیر انحصاری از خشونت بهره مند (یا از آن متضرر) شده باشد.
ریس از زبان او که بسیار غمگین است نقل میکند که «در مقابل توپ و تانکها، بمبارانهای هواپیماهای اف ١٦، موشک هلیکوپترهای آپاچ ارتش اشغالگر، چه کار دیگری از دست ما ساخته است غیر از این که افراد خود را برای کشته شدن روانه اسرائیل کنیم».
در مورد سرزمین باسک، ریس جنایات جنبش استقلال طلب اوسکادی آسکاتاسونا (اتا) را فراموش نمیکند و البته از حکومت مادرید (و بطور ضمنی ایالات متحده و اتحادیه اروپا) نیز انتقاد میکند که این تروریسم را «تقبیح » میکنند اما از گفتگوی جدی با افرادی که خود را وابسته به تاریخ، فرهنگ و هویت باسک میدانند، خودداری میکنند.
از طرف دیگر، چگونه میتوان با منظومهای که در کوهستانهای افغانستان و پاکستان لانه گرفته اند و طرفداران خود را به خشونت مطلق علیه امپراطوری آمریکا و سرسپردگان محلی اش تشویق و تحریک میکنند، بدون داشتن ساختاری کلی و ریشه بومی کنار آمد؟ چگونه میتوان با شبکههای رزمجویان مخفی پراکنده در سراسر جهان که بطور مستقل به مانند الکترونهای آزاد و با انگیزههای گوناگون در کشورهای مختلف عمل میکنند، رفتار کرد؟ پاسخ این سؤالات و بسیاری پرسش دیگر را میتوان در یکی از غنی ترین آثاری که در مورد القاعده نوشته شده است، یافت."