چکیده:
متناقضنمایی،در حقیقت یک امکان زبانی است برای برجستهسازی که به جهت شکستن هنجار زبان و عادتستیزی موجب شگفتی و در نتیجه التذاذ هنری میشود.متناقضنمایی با تضاد (طباق)متفاوت است.از این جهت زیباییآفرین است که موجب آشناییزدایی،ابهام،دوبعدی بودن،برجستگی معنا و ایجاز در کلام میشود.این شگرد زبانی،کم و بیش در تمام دورههای ادب فارسی مشاهده میشود و عواملی چون تحول تکاملی ادبیات از سادگی به ژرفایی و آمیختگی عرفان با ادب فارسی در پیدایش و گسترش آن نقش داشتهاند.عناصر متناقضنما به صورت ترکیب یا تصویر پارادوکسی و جمله یا بیان پارادوکسی به کار میروند.در این مقاله، متناقضنمایی در دو مقولهء ساختمان متناقضنمایی و حوزههای شکلگیری آن در قصاید خاقانی مورد بررسی قرار گرفته است.ساختمان متناقضنمایی(صور مختلف متناقضنمایی از نظر عناصر دستوری)در قصاید خاقانی به سه صورت میباشد که عبارتند از الف)متناقضنمایی به صورت ترکیب ب)متناقضنمایی میان عناصر یک جمله ج)متناقضنمایی میان دو جمله. منتاقضنمایی در قصاید خاقانی در حوزههایی چون اغراق،استعاره،عناصر زبانی و تشبیه شکل گرفته است.
خلاصه ماشینی:
متناقضنمایی در قصاید خاقانی* دکتر حسین حسنپور آلاشتی** محمد علی باغبان*** چکیده متناقضنمایی،در حقیقت یک امکان زبانی است برای برجستهسازی که به جهت شکستن هنجار زبان و عادتستیزی موجب شگفتی و در نتیجه التذاذ هنری میشود.
اما ترکیب متناقضنمای(زاد عدم)ترکیبی از دو اسم میباشد و چون نمیتوان قبل از آن،موصوفی تصور کرد،متناقضنمایی به صورت ترکیب مضاف و مضاف الیه است: زین دم معجز نمای مگذر،خاقانیا کز دم این دم،توان زاد عدم ساختن (خاقانی،دیوان:ص 063) ب)متناقضنمایی میان عناصر یک جمله:این بخش از ساختمان متناقضنمایی،در حوزههای زیر مورد بررسی قرار میگیرد: 1-متناقضنمایی میان مسند الیه و مسند «منظور از مسند،فعل یا حالتی یا هر امری است که به نهاد نسبت داده میشود اعم از این که،فعل ربطی باشد یا نباشد»: از آتش حسرت بین بریان جگر دجله خود آب شنیدستی،کاتش کندش بریان (خاقانی،دیوان:ص 853) متناقضنمایی در مصراع دوم:(آب،از آتش حسرت بریان است).
در قصاید خاقانی بیشتر در استعاره،تشبیه،اغراق و عناصر زبانی ظاهر میشود و ارزش هنری آن در این است که با صورخیال یا صنایع ادبی دیگر همراه است و موجب ایجاز،برجستگی هنری،ابهام و آشناییزدایی میشود و بر زیبایی و اثربخشی آن میافزاید.
1-متناقضنمایی در حوزهء اغراق در تموزم ببندد آب سرشک کز دمم باد مهرگان برخاست (خاقانی،دیوان:ص 16) متناقضنمایی در مصراع اول(یخ بستن اشک چشم در گرمای تابستان)در حوزهء اغراق شکل گرفته است(برای بیان حدیثنفس).
اصحاب کهف وارم،بیدار خفتهذات ممکن که سر ز خواب مفاجا برآورم (خاقانی،دیوان:ص 642) متناقضنمایی در مصراع اول(بیدار خفته)در حوزهء عناصر زبانی ایجاد شده است(برای بیان حدیثنفس).
زین دم معجزنمای،مگذر خاقانیا کز دم این توان زاد عدم ساختن (خاقانی،دیوان:ص 613) متناقضنمایی در مصراع دوم:(زاد عدم)در حوزهء عناصر زبانی شکل گرفته است(برای بیان حدیثنفس).