چکیده:
مدارا و تساهل یکی از بحثهای پرداخته سالهای اخیر میباشد که از جنبههای گوناگون به آن اشاره شده است. آنچه میآید دیدگاههای آقایان مهاجرانی، یوسفی اشکوری و احمد قابل در این باره است. آقای مهاجرانی در بررسی موانع مدارا احساس انحصاری بر حق بودن، آمیختگی انقلاب با ایدئولوژی، نگاه فقیهانه سنتی و تاریخی و نهادسازی جامعه بر پایه عدم مدارا را از علل تحقق نیافتن مدارا میداند. آقای اشکوری به رسمیت شناختن «من»های متکثر بر غم قبول نداشتن آنها را همان مدارا و البته لازمه آن را مطلق ندانستن حق میداند. آقای قابل به نقش مدارا در دو مقوله حکمرانی و اجتهاد اشاره کردهاند. ایشان تقیه را به مثابه نوعی مدارا در فقه بررسی کرده و تقیه مداراتی را به عنوان یک رفتار استراتژیک و نه تاکتیکی در شریعت میداند.
خلاصه ماشینی:
"اما اگر انسانها منهای متکثر دیگران را حتی به رغم قبول نداشتن آنان به رسمیت بشناسند (این همان نقش مدارا است) آن گاه شاهد حضور صلح و آرامش در جوامع انسانی خواهیم بود.
یکی از مسائل شریعت محمدی صلیاللهعلیهوآلهوسلم که اساس این در فقه شیعه بسیار محکم و رایج است، بحث «تقیه» (به عنوان نوعی مدارا) است که در متن قرآن با عبارت؛ «الا أن تتقوا منهم تقاة؛ مگر آن که از ایشان به گونهای تقیه کنید» (آل عمران / 28) به آن تصریح شده و مضمون آن در آیات دیگر نیز آمده است و روایات متواتره نیز بر آن دلالت میکنند.
«تقیه مداراتی» دائر مدار خطر و ضرر فعلی نیست، بلکه آنچه در آینده میتواند ضررهای مشخص برای دین و دینداران داشته و یا آرامش و امنیت آدمیان را سلب کند و یا سبب ضررهای معنوی (مثل جلوگیری از امکان گسترش باورهای دینی در جوامع غیر مسلمان) و یا ضررهای شرفی شود، در محدوده آن قرار میگیرد.
مدارا به واقع به این معناست که اگر خود را حق میدانی دیگری را هم در مقابل خود حق بدانی» لازمه این سخن آقای اشکوری این است که تمام مباحثات علمی که میان دانشمندان صورت میگیرد به نوعی توهین به یکدیگر است، چون هر طرف از بحث تنها نظر خود را صائب میداند.
در باب تقیه مداراتی که آقای قابل به آن پرداختهاند نیز چند نکته به نظر میآید:الف) لسان ادلهای که تقیه مداراتی بر آن استوار است (روایات این باب) ناظر به تعامل مسالمتآمیز و انسجام با عامه (اهل سنت) است، در حالیکه در این مقاله مفهوم تقیه مداراتی بسیار وسیع گرفته شده و به «رعایت تحمل فکری بشر برای پذیرش اندیشهها و راهکارهای شرعی» تعبیر گردیده است."